حرفهای زنانه01

دعوت جهان به شنیدن صدای زنان

ایده‌های سارا پولی درباره خشونت علیه زنان در فیلم «حرف‌های زنانه»

نوشته ربه‌کا مید/ ترجمه مریم طریقت‌بین

فیلم حرف‌های زنانه ساخته سارا پولی، اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته‌ میریام توئز درباره‌ زنان ساکن در کلونی منونیت است که برای سال‌های طولانی مورد تجاوز قرار می‌گیرند و درنهایت تعدادی از زنان به نمایندگی از همه در انبار علوفه جمع می‌شوند تا درباره نحوه برخورد با متجاوزان گفت‌وگو کنند و تصمیم بگیرند اما حرف‌های زنان فقط به نوع واکنش آن‌ها در مواجهه با تجاوز خلاصه نمی‌شود. بلکه با طرح پرسش‌های بنیادین پیرامون روابط زن و مرد و چگونگی شکل‌گیری جامعه‌ای مبتنی بر برابری، لزوم و ضرورت بازنگری و تجدیدنظر در بسیاری از مفاهیم و روابط و نقش‌ها مورد تأکید قرار می‌گیرد. ربه‌کا مید، نویسنده و روزنامه‌نگار بریتانیایی در این متن با طرح تجربه شخصی سارا پولی از خشونت جنسی، به نقش و تأثیر آن در شکل‌گیری فیلم حرف‌های زنانه می‌پردازد و نظرات سارا پولی درباره جنبه‌های مختلف فیلم را مطرح می‌کند.

 ***

زمانی که سارا پولی، کارگردان و نویسنده‌ سینما، در دهه‌ بیست و اوایل سی‌سالگی خود بود، در یک دورهمی دوستانه به صرف شام با تعریف کردن داستانی در مورد بدترین قرار ملاقاتش که در شانزده سالگی گذاشته بود، دوستانش را سرگرم کرد. پولی در دوران کودکی بازیگر معروفی شد و در اوایل نوجوانی در زادگاهش، کانادا، با بازی در سریال تلویزیونی نوستالژیک قصه‌های جزیره که از کتاب‌های محبوب کودکان اثر لوسی ماد مونتگومری الهام گرفته است، به چهره‌ای معروف و شناخته شده تبدیل شد. در سال ۱۹۹۵، یک سال پس از ترک این برنامه، از طرف ژیان قمشی، مجری رادیوی سی‌بی‌سی (CBC) و چهره‌ فرهنگی مشهور کانادایی که دوازده سال از او بزرگ‌تر بود، به قرار عاشقانه‌ای دعوت شد. آن‌ها پس از قرار ملاقاتشان به آپارتمان قمشی رفتند و او آهنگ‌های پولی را که توسط موکسی فرووُس، گروه طنز فولکلور پاپ که او خود بنیان‌گذارش بود، پخش کرد. تا این‌جای کار شرایط کمی غیرمنتظره بود. او پولی را بوسید. قمشی به او گفت که به کارهای عجیب و غریب علاقه دارد. پولی با اندام نحیفش و خنده‌ای پر شور و هیجان با توصیف اینکه قمشی چگونه بدن او را با سرعت از روی لباس‌هایش لمس می‌کرد و در عین حال این وِرد خاص را تکرار می‌کرد: « تو در جهنم هستی! دست‌های شیطان تمام بدنت را فرا گرفته است!» داستانش را به پایان رساند. او به دوستان مبهوت و متحیرش گفت که بعد از این اتفاق برای همیشه از هم‌خوابگی یک‌شبه دلزده شده است.
در سال ۲۰۱۴، «تورنتواستار» مقاله‌ای را منتشر کرد که در آن سه زن گزارش‌هایی را ارائه کردند که از طرف قمشی برای برقراری رابطه‌ جنسی مورد خشونت فیزیکی، از جمله اختناق شهوانی (اختلال جنسی که فرد در رابطه‌ جنسی دستانش را به دور گردن طرف مقابل می‌گذارد. توضیح مترجم) و ضرب و شتم، قرار گرفته‌اند. ادعاهایی که با شهرت فزاینده‌ او در تضاد بود. در جنبشی که بعدها به جنبش می تو شهرت یافت، بیش از دوازده زن اتهامات مشابهی را مطرح کردند و قمشی از سی‌بی‌سی (CBC) اخراج شد. او به چهار مورد تجاوز جنسی و یک مورد غلبه بر مقاومت در برابر اختناق شهوانی متهم شد. هنگامی که پولی با خانواده و دوستانش در مورد گزارش‌های خبری بحث می‌کردند، اتفاقات بدترین قرار ملاقاتش را به یاد آورد، اینکه چطور عشق‌بازی دست‌های شیطان، قمشی، به رفتاری آزاردهنده و طاقت‌فرسا تبدیل شده بود و دستانش را به دور گردن او گذاشته بود.
پولی با خود سبک و سنگین می‌کرد که آیا با به اشتراک گذاشتن داستانش، خاطراتی که هنوز مانند قطعات پازل کنار هم می‌گذاشت، از شاکیان قمشی حمایت کند یا نه. او محتاط بود. اقوام و دوستان وکیلش به او توصیه کردند که این کار را انجام ندهد، اگرچه آن‌ها داستان او را باور کرده بودند، اما به او گفتند که ممکن است دیگران آن را باور نکنند. او و قمشی با هم در تماس بودند و ایمیل‌های دوستانه‌ای با هم رد و بدل کرده بودند. در سال ۲۰۱۲، او در برنامه‌ رادیویی قمشی شرکت کرده بود و با خوشحالی به نظرات او خندیده بود. حتی با او لاس زده بود. دوستانش به او هشدار دادند که هیئت منصفه ممکن است او را به جای قمشی قضاوت کنند.
پولی که به‌تازگی دومین فرزند خود را به دنیا آورده بود، ساکت ماند اما این تصمیم به‌ویژه پس از آن‌که محاکمه‌ قمشی با تبرئه او به پایان رسید، مانند خوره به جانش افتاده بود. هنگامی که قاضی حکم خود را صادر کرد، از اینکه متهمان ارتباط خود را با قمشی حفظ کرده بودند، ابراز تعجب کرد و این اقدام را در تضاد با رفتار تهاجمی که به او نسبت داده بودند، اعلام کرد. قمشی اقرار نکرد و به سوالات مجلات پاسخ نداد. او مدعی بود که هیچ جرمی مرتکب نشده است، و در سال ۲۰۱۸ در مقاله‌ای در مجله‌ «نیویورک تایمز بوک ریویو» اذعان داشت که نسبت به زنان از نظر احساسی بی‌تفاوت بوده است.
پولی تا اوایل سال جاری به طور علنی به این موضوع اشاره نکرد، تا زمانی که خاطرات خود را در قالب مجموعه مقالات در کتابی با نام «از خطر استقبال کنید» چاپ کرد. او در یکی از فصل‌های این کتاب با عنوان «زنی که ساکت ماند» توضیح داده است که داستان خود را برای دوستانش که در شرکت حقوقی که به نمایندگی از قمشی کار می‌کردند، تعریف کرده و به شرح موارد قانونی پرداخته که چرا تا‌به‌حال به علت خدشه‌دار شدن اعتبارش، سکوت کرده است. او به توضیح اینکه چگونه ذهن آسیب‌دیده می‌تواند تجربه‌ای ناخواسته را سرکوب یا دوباره تصویرسازی کند، می‌پردازد و همچنین آسیب ناشی از انعطاف‌ناپذیری یک نظام حقوقی نسبت به زنانی که تعرض جنسی را افشا می‌کنند، محکوم می‌کند و تلاش‌های این نظام برای اطمینان از اینکه مردم بی‌گناه به ناحق مجازات نمی‌شوند، به چالش می‌کشد. او می‌نویسد: «من این زنان را باور دارم. زیرا رفتارهای متغیرشان، تناقض‌های موجود در داستان‌هایشان و شکاف‌های موجود در خاطراتشان، همه مرا یاد خاطرات خودم می‌اندازد. این تناقض‌ها به همان اندازه‌ای که برای دیگران باور‌پذیر نبوده است، برای من شواهدی است که نشان می‌دهد آن‌ها قربانی تجاوز جنسی بوده‌اند.»

عواقب تجاوز جنسی، اینکه چطور آن را محکوم یا پردازش کنیم، از آن انتقام بگیریم، یا با آن زندگی کنیم، یا حتی ببخشیم، موضوع فیلم جدید پولی به نام حرف‌های زنانه است که اقتباسی از رمانی به همین نام از نویسنده‌ کانادایی میریام توئز است. این کتاب از یک داستان واقعی خوفناک الهام گرفته شده است که حدود پانزده سال پیش در کلونی منونیت (فرقه‌ای از مسیحیان مخالف تعمید که به زندگی و جامعه‌ای ساده و پرهیز از شغل‌های دولتی، انتخابات و خدمت نظام اعتقاد دارند. توضیح مترجم) در روستای بولیوی، که مردان به طور مداوم به دوازده زن و دختر تجاوز می‌کردند، رخ داده است. مردان به زور وارد خانه‌هایشان می‌شدند و با تزریق مواد مخدری که برای رام کردن گاوها استفاده می‌شد، آن‌ها را بیهوش می‌کردند. قربانیان که یکی از آن‌ها فقط سه سال داشت، با بدنی خون‌آلود و کبود از خواب بیدار می‌شدند و احساس می کردند که توسط موجودی نامرئی مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. چهار سال طول می‌کشد تا عاملان این تجاوزها مشخص شوند؛ تا آن زمان، برخی از مردم این کلونی ادعا می‌کردند که شیاطین مسئول این تجاوزها هستند.
هم در رمان توئز و هم در فیلم پولی یک باور فرضی به تصویر کشیده می‌شود: زنان در این جامعه‌ سخت‌گیر، مردسالار، اصول‌گرا و صلح‌طلب درباره اینکه نسبت به سوءاستفاده‌ مردان چطور بهترین واکنش را نشان دهند، به بحث می‌پردازند. آن‌ها انتخاب‌هایشان را به سه گزینه محدود می‌کنند: هیچ کاری نکردن، ماندن و جنگیدن و ترک‌ کردن. بر خلاف توئز که منونیت است، پولی هیچ ارتباط شخصی با این فرقه ندارد، اگرچه وقتی در سپتامبر در تورنتو یکدیگر را ملاقات کردیم، او به من گفت که از مدت‌ها پیش مجذوب اصول اخلاقی این فرقه شده است. او افزود: «من همیشه جذب مالکیت اشتراکی و از خود گذشتگی این جوامع بوده‌ام.» او اولین اثر هنری را که توسط عکاس کانادایی لری تاول گرفته شده بود، حدود بیست سال پیش خریداری کرده بود، این اثر مجموعه‌ای از تصاویر سیاه و سفید از زندگی در مستعمرات منونیت بود که الهام‌بخش تصاویر سیاه و سفید در این فیلم شد. عکس‌های تاول به پولی کمک کرد تا صحنه‌های فیلمبرداری را تجسم کند، به ویژه انبار علوفه، جایی که زنان در مورد گزینه‌های انتخابی خود بحث می‌کنند. همچنین این عکس‌ها به او کمک کرد تا تصویر دلسوزانه‌ای از این فداکاری جمعی را نشان دهد. پولی به من گفت: «فکر می‌کنم که می‌توانیم در مورد ساختارهای سلسله مراتب قدرت و اینکه این ساختارها چطور می‌توانند منجر به چنین چیزهایی شوند، قضاوت زیادی داشته باشیم.»
فیلمنامه‌ پولی به اقتضای عنوان فیلم، کاملاً پرحرف است. در حالی که یک هنرمند پیرو سنت ممکن است تا حد امکان به داستان توئز پایبندتر باشد. پولی بخشی از آن را حذف و به فیلمی پر از ایده‌‌های بی‌پروا تبدیل کرده است که در آن استدلال‌ها نه تنها مفاهیم زندگی و مرگ، بلکه مفاهیم زندگی و زندگی پس از مرگ را نیز شامل می‌شود: آیا انتقام موجه است، یا گناهی کبیره است؟ این گفتگوها توسط گروهی از بازیگران توانمندتر صورت می‌گیرد. رونی مارا که توسط یکی از متجاوزان ناشناس باردار شده است، نقش اُنا را بازی می‌کند و درحالی‌که پرسش‌های مربوط به عدالت را سبک و سنگین می‌کند، قضاوت عادلانه‌ای در مورد آخرت دارد. کِلِر فوی با نام سالومه تهدید می‌کند که مردانی که به دختر چهار ساله‌اش تجاوز کرده‌اند، خواهد کُشت. جسی باکلی نقش ماریکه را بازی می‌کند و شوهرش قبل از کتک زدن او و دختر شانزده ساله‌اش، اوتجی، به خود زحمت استفاده از مواد مخدری را که برای رام کردن گاوها استفاده می‌شود، نمی‌دهد. باکلی به من گفت: «هرگز فیلمنامه‌ای مانند آن را نخوانده بودم. فیلمنامه‌ای که گروهی از زنان در مورد دنیایی که در آن زندگی می‌کنند، حرف می‌زنند و همچنین دنیایی را که به طور بالقوه به سمت آن می‌روند، تصور می‌کنند.»
پولی به من گفت: «سخت‌ترین بخش این فیلم‌برداری، صحنه‌ای بود که در آن زن جوانی به نام مِجال با بازی میشل مک لئود درباره افرادی در جامعه صحبت می‌کند که خشونت را به مداخله‌ شیطانی نسبت می‌هند. صدای او در این‌جا تحلیل می‌رود: «مجال می‌گوید که آن‌ها ما را مجبور کردند تا خودمان را باور نکنیم» پولی می‌گوید: «این ناشی از تجربه‌ صحبت کردن با زنان زیادی بوده است که به من احساس دیوانگی می‌دهد. در طول چند سال گذشته، زبان واقعی پیرامون برخی از این موارد شکل گرفته است که چارچوبی را در اختیار مردم قرار داده است. ملاحظه می‌کنید که مردم نسبت به چیزهایی که در سطوحی به آن‌ها آسیب رسانده است، آگاه می‌شدند، اما لزوماً زبانی برای بیان آن نداشتند. و سپس زبان به نوعی به همه چیز تبدیل شد.»
در سال ۲۰۱۹، پولی برای کارگردانی و اقتباس فیلم حرف‌های زنانه با دد گاردنر، تهیه‌کننده، و فرانسیس مک‌دورمند که بازیگر و تهیه‌کننده‌ فیلم نیز است، صحبت می‌کند (مک‌دورمند نقش کوتاهی در فیلم دارد). پولی در ابتدا مقاومت می‌کرد و معتقد بود که در صنعت فیلم، روزهای کاری بسیار طافت‌فرسا هستند که اغلب بیش از دوازده ساعت طول می‌کشد. من به او گفتم که دوست دارم این فیلم را بسازم، اما پولی می‌گفت که نمی‌تواند. فران گفت: «ما آن را عملی خواهیم کرد. مردان قوانین این صنعت را نوشته‌اند. و اکنون ما زنان هستیم که حرف می‌زنیم و این قوانین را به چالش خواهیم کشید.» پولی تفاهم‌نامه‌ای را مشروط بر اینکه برای ساخت این فیلم هیچ یک از بازیگران و خدمه، از جمله خود او، نیازی به فدا‌ کردن زندگی خانوادگی‌شان ندارد، امضاء کرد.
وقتی پولی داستانی را می‌سازد، غریزه همیشگی‌اش این است که آن را به حداقل برساند، یا نشان دهد که چیز دیگری در حال رخ دادن است، این واقعاً مهم نیست. من با فیلم‌های الیور استون بزرگ شدم، جایی که بازی فوتبال وجود دارد، اما به معنای واقعی کلمه، مهم‌ترین اتفاق دنیا در حال رخ دادن است (منظور از بازی فوتبال، فیلم هر یکشنبه کذایی ساخته‌ الیور استون است. او در این فیلم، فوتبال را موضوعی مبنی بر تلاش برای مرگ و زندگی به تصویر می‌کشد. توضیح مترجم). این موضوع که صد اتفاق دیگر در دنیا در حال رخ دادن است و داستان شما هم در میان آن‌ها اتفاق می‌افتد و از اهمیت چندانی برخوردار نیست، همیشه برای من مضحک بوده است. اما اکنون، پولی با فیلم حرف‌های زنانه، انگیزه‌اش برای اعطای توجه برابر به بقیه جهان را سرکوب کرده است. می‌خواهم بگویم که با این زنان، مکالمه‌هایشان، گوش دادن به یکدیگر، توانایی و اشتیاقشان برای تغییر افکار خود و یکدیگر باید به گونه‌ای رفتار شود که گویی مهم‌ترین چیز در جهان است. آن‌ها به معنای واقعی کلمه، دنیای خود و آینده‌ فرزندانشان را بازسازی می‌کنند.

حرفهای زنانه06

فیلم حرف‌های زنانه، خشونت علیه این شخصیت‌ها را به تصویر نمی‌کشد، بلکه اثرات به‌جا‌مانده از آن را نشان می‌دهد. دوربین از بالا زنان را نشان می‌هد که با ران‌های کبود و لباس ‌خواب‌های خونین در تخت‌هایشان بیدار می‌شوند، یا دندان‌هایشان را که به زور شل شده‌اند، از دهانشان بیرون می‌اندازند. پولی توضیح می‌دهد: «وقتی کسی تصادف می‌کند، اگر تمام جزئیات رنگ‌های ماشین‌های دیگر و افرادی را که در اطراف ایستاده‌اند از او بپرسید، نباید انتظار داشته باشید که همه‌ آن‌ها را به یاد داشته باشد. اما به نوعی انتظار داریم که بازماندگان تجاوز جنسی تمام این جزئیات را به یاد داشته باشند. این یک سوء‌تفاهم محض از آنچه در مغز افراد رخ می‌دهد، و همچنین ناتوانی در به حافظه سپردن وقایع در آن لحظه پس از تروما یا روان‌زخم است. من بیشتر دوست داشتم این لحظه را ثبت کنم، لحظه‌ای که به حافظه سپرده نخواهد شد.» پولی در ابتدا همراه با تصاویر زنانی که در تخت‌هایشان مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، از صدای مضطرب کننده‌ای استفاده می‌کند، اما آهنگساز فیلم، هیلدور گودنادوتیر، صدای ناقوس را پیشنهاد می‌دهد. صدای هراس‌آوری که لحظه‌ای شنیده و قطع می‌شود. پولی می‌گوید: «برای من کاملاً این حس را به وجود می‌آورد که این لحظه از دست رفته است. اینکه تروما یا روان‌زخم واقعی بلافاصله بعد از رویداد اتفاق می‌افتد، اما خود رویداد محو می‌شود.»
با توجه به سوالات چالش‌برانگیزی که فیلم در مورد امکان صلح و همکاری بین دو جنس مطرح می‌کند، لوک مون‌پلیه که مدیر فیلمبرداری فیلم‌های دور از او و این والس از آن تو بوده است، فکر می‌کند که این بار باید عقب‌نشینی کند. او به من گفت: «شاید بهتر باشد که این فیلم از دید یک مدیر فیلمبردار زن گرفته شود. خیلی از همکاران مرد سارا هم همین فکر را می‌کنند.» با این حال پولی معتقد بود که حذف همکاران مرد با روح این داستان در تضاد است. هدف زنان ایجاد جامعه‌ای نیست که مردان برای همیشه از آن تبعید شوند، بلکه هدفشان این است که به شیوه‌ای از زندگی دست یابند که در آن همه‌ اعضای جامعه بتوانند شکوفا شوند. مون‌پلیه ادامه می‌دهد: «سارا چیز ساده‌ی به من گفت اینکه این فیلم درباره‌ همه است، نه فقط زنان، درباره‌ نحوه‌ی تعامل ما با یکدیگر است.» به‌هرحال، مون پلیه به اعضای مرد گروهش گفت که از اعمال کنترل غریزی و هیجانی در فیلم خودداری کنند، حتی به نقش حساس معلم، آگوست ایپ، گفت که باید اظهار نظرات خود را مهار کند. مون‌پلیه می‌گوید: « به آن‌ها گفته‌ام که وظیفه‌ ما در این فیلم اول از همه گوش دادن است.»
پولی بعداً به من گفت که در حین ساخت فیلم حرف‌های زنانه، سعی کرده است تا از تحمیل داستان خودش به داستان توئز اجتناب کند. او، مانند توئز، بیشتر به بررسی مقصر بودن سیستم‌هایی که اجازه وقوع خشونت علیه زنان را می‌دهند، علاقه‌مند است تا قضاوت در مورد تک‌تک مردان. با این حال، تجربه‌ او و همکارانش به این کار دامن زد. او می‌خواست طیف وسیعی از واکنش‌ها نسبت به تروما، خشم، تسلیم، فروپاشی کامل و شیوه عجیبی را که زنان آسیب‌دیده می‌توانند به زنان دیگر پرخاشگری کنند، نشان دهد. مِجال در صحنه‌ای با یادآوری تجاوز دچار حمله‌ عصبی می‌شود که به جای همدردی با او، باعث تحقیرش می‌شود، به‌طوری‌که یکی از زنان با عصبانت به او می‌گوید: «چرا این موضوع برای تو این‌قدر سخت‌تر از ماست؟» پولی به من گفت: «من خودم تجربه‌ چنین مکالماتی را داشته‌ام. افرادی که تروما را تجربه کرده‌اند، دیگران را به دلیل واکنش‌های متفاوت از خودشان، یا به دلیل ازهم‌پاشیدگی به شیوه‌هایی که احساس می‌کردند خودشان اجازه‌ آن را ندارند، قضاوت می‌کنند.»
عزم راسخ زنان که در پایان فیلم نشان داده می‌شود، آرمان‌گرایانه نیست و زنان برای رسیدن به جایی که می‌خواهند بروند باید چند اصل اعتقادی خود را زیر پا بگذارند. پولی به من گفت: «ممکن است کارهایی که آن‌ها انجام می‌دهند، درست باشد اما خالص نیستند. ممکن است آینده‌ امیدوارکننده‌ای در پیش داشته باشند، اما بقایای دنیای قدیمی خود را به ارمغان می‌آورند. بنابراین چگونه می‌خواهند با این جریان فکری فاسد برخورد کنند؟ و چگونه می‌توانند با روشی هوشمندانه و عاقلانه با آن‌ها مذاکره کنند تا در واقع بتوانند کلونی بهتری بسازند، زیرا این کلونی بر ساده‌لوحی ساخته نشده است، بلکه براساس دانشی است که می‌تواند اشتباه باشد. آن‌ها قبلاً سیب سمی را گاز زده‌اند، بنابراین می‌خواهند در مورد آن چه کنند؟ آن‌ها بذرهایی را با خود می برند که می‌توانند به چیز مضری تبدیل شوند.»
مهم‌تر از همه، پولی مجذوب امکان گذشت و بخشش بود. اینکه زنان در انبار علوفه از دنیای جدیدی که می‌خواهند بسازند، صحبت می‌کنند و در نتیجه تلاش می‌کنند تا شیوه‌ جدیدی از ارتباط با مردان خود را تصور کنند، حتی اگر مردان اعتماد زنان را به تنها دنیایی که می‌شناسند، از بین برده باشند. اُنا به دیگران می‌گوید: «ما مجبور شده‌ایم که نبخشیم. اما با کمی فاصله و دوری شاید بتوانم بفهمم که این جنایت‌ها چطور رخ داده است، شاید بتوانم به این مردها رحم کنم و آن‌ها را ببخشم و حتی دوستشان داشته باشم.» پولی به من گفت: «این محال است و در مورد همه صدق نمی‌کند. اما برای من یک ستاره‌ شمالی است که دوست دارم به آن فکر کنم.»

منبع: نیویورکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *