کارزاری زنانه برای قانون برابری

نقد سریال «خانم آمریکا» ساخته داهوی والر

بنفشه جمالی

سریال خانم آمریکا مینی‌سریالی ۹ قسمتی است که داهوی والر، نویسنده سریال مد من ساخته و کیت بلانشت علاوه بر بازیگری در این سریال تهیه‌کنندگی اجرایی آن را نیز به عهده داشته است. سریال کشمکش‌های سیاسی زنان برای تصویب متمم حقوق برابر در دهه ۱۹۷۰ را به تصویر می‌کشد و جنگ زنان محافظه‌کار و خانه‌دار به رهبری فیلیس شلفلی با بازی درخشان کیت بلانشت با فمینیست‌های بزرگی چون گلوریا استاینم، بتی فریدان و شرلی چیزم را برای تصویب و عدم تصویب آن‌چه متمم حقوق برابر خوانده می‌شود، نمایش می‌دهد. هر قسمت سریال با توجه به محوریت داستانِ آن، نام یکی از زنان بزرگ و تأثیرگذار آن دوران را با خود به همراه دارد؛ زنانی که برای رسیدن به خواسته‌هایشان شیوه منحصربه‌فرد خود را دنبال می‌کنند. در طول سریال ما با تفاوت‌های رفتاری و فکریِ فمینیست‌های مطرح آن دوران آشنا می‌شویم. فمینیست‌هایی که علی‌رغم تفاوت‌هایشان برای رسیدن به هدفی مشترک تلاش می‌کنند. سریال با زندگی فیلیس شلفلی آغاز می‌شود؛ زنی محافظه‌کار، ضد فمینیست، تحصیل‌کرده که مادر شش فرزند است و «فمینیسم و حرف از برابری زن و مرد» را انحرافی از آن‌چه در طبیعت زن و مرد نهادینه شده است، می‌داند. شلفلی با توسل به عقاید مذهبی و دینی آن دوران سعی می‌کند زنان خانه‌دار را با خود همراه کند تا مانع تصویب متمم قانون برابر شوند.

سریال خانم آمریکا در واقع دو خط داستانی را به صورت موازی پیش می‌برد؛ تلاش فمینیست‌ها برای تصویب متمم قانون برابر و دیگری تلاش زنان ضدفمینیست برای جلوگیری از تصویب آن. این متمم اولین بار در ۱۹۲۳ از سوی آلیس پاول فمینیست- از اعضای جنبش موسوم به سافرجیست- در کنگره آمریکا مطرح شد. این متمم در ۱۹۷۱ به تصویب مجلس نمایندگان و در ۱۹۷۲ به تصویب سنای ایالات‌ متحده رسید. تا ۱۹۷۷ متمم به تصویب ۳۵ ایالت از ۳۸ ایالتی که برای تصویب به آن نیاز داشت، رسید. اما فیلیس شلفلی با همراه کردن زنان محافظه‌کار و با کمک شرکت‌های بزرگ که از تصویب این متمم متضرر می‌شدند، مانع به تصویب رسیدن این متمم در پنج ایالت شد. سیاست شلفلی آن بود که زنان خانه‌دار را متقاعد کند برابری زن و مرد امری نامطلوب و ناخوشایند است. شلفلی در حقیقت یک جبرگرای بیولوژیک بود که معتقد بود تفاوت‌های زن و مرد می‌بایست تعیین‌کننده نقش زنان و مردان در جامعه و خانه باشد. شلفی با بازی خیره‌کننده کیت بلانشت، رهبری زیرک به تصویر کشیده می‌شود که یک‌تنه مقابل فمینیست‌های مطرح و بزرگ آن دوران می‌ایستد.

تصویری که اعتراض فمینیست‌هایی چون گلوریا استاینم را که هم‌چنان در قید حیات هستند، به دنبال داشته است. استاینم در یادداشتی گفته است: «سریال خانم آمریکا با پررنگ نشان دادن شلفلی و پیروانش عملاً نقش مهم شرکت‌های بیمه، انجمن ملی تولیدکنندگان و لابی سایر شرکت‌های بزرگ در مخالفت با تصویب متمم قانون برابر را نادیده گرفته است.» استاینم به میلیاردها دلاری اشاره می‌کند که شرکت‌های بیمه درمانی در صورت تصویب متمم قانون برابر متضرر می‌شدند. زیرا دیگر نمی‌توانستند برای پوششی کمتر زنان را با هزینه‌ای بیشتر شارژ کنند. گلوریا استاینم یکی از مهم‌ترین چهره‌های موج دوم فمینیسم در آمریکاست. استاینم در ۱۹۶۹ برای اولین بار در یک مراسم سخنرانی برای قانونی شدن سقط جنین در آمریکا صحبت کرد. استاینم در آن سخنرانی داستان تجربه سقط جنین خود را که در ۲۲ سالگی تجربه کرده بود، با حضار در میان گذاشت. همین شروع تعامل استاینم با جنبش زنان آن دوران شد. از آن زمان به بعد استاینم در اعتراضات و گردهمایی‌های متعدد زنان شرکت کرد و در بسیاری از آن‌ها به سخنرانی پرداخت. هوش سرشار و ظاهر آراسته استاینم از او چهره قدرتمندی ساخت و نهایتاً او را تبدیل به سخن‌گوی جنبش زنان در آن دوران کرد. استاینم تمام زندگی خود را وقف جنبش زنان کرد و در طول زندگی‌اش به‌عنوان سخن‌گوی جنبش زنان به ایالت‌های مختلف سفر کرد.

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های سریال خانم آمریکا نشان دادن ضرورت وجود فمینیسم و چرایی و چگونگی ناکام ماندن جنبش‌های فمینیستی در دهه ۱۹۷۰ است. در طول سریال می‌بینیم که چگونه فمینیست‌ها با اعتماد و تکیه به مردانی که در مسند قدرت هستند، بازی می‌خورند و فریب می‌بینند. زنانی که در گردهمایی‌های انتخاباتی مردان و به امید رسیدن به مطالباتی که دارند، شرکت می‌کنند، تبلیغ می‌کنند و رأی جمع می‌کنند و درنهایت بیننده می‌بیند چگونه این زنان بعد از پیروزی مردان کنار گذاشته می‌شوند و نادیده گرفته می‌شوند. شرلی چیزم در مرحله مقدماتی نامزدی ریاست‌جمهوری از سوی بسیاری از رهبران جنبش‌های فمینیستی آن دوران ترغیب و تشویق می‌شود تا به نفع رقیب مرد خود کنار بکشد تا به خیال خود بتوانند به مطالبات کوچکی دست پیدا کنند. این تصمیم از جمله اشتباهات فاحش جریان‌های فمینیستی در آن دوران است که در این سریال به‌خوبی به تصویر کشیده شده است. شرلی چیزم اولین زن آمریکایی آفریقایی‌تبار در کنگره آمریکا بود. چیزم هم‌چنین اولین زنی بود که از سوی یکی از دو حزب بزرگ آمریکا خواستار نامزدی ریاست‌جمهوری شد. او علی‌رغم راه انداختن کارزار انتخاباتی با بودجه کم توانست به مرحله مقدماتی راه پیدا کند. چیزم در ۱۹۸۳ و بعد از هفت دوره نمایندگی از کنگره بازنشسته شد. او انجمن سیاسی ملی زنان سیاه‌پوست را بنیان‌گذاری کرد. چیزم در ۱۹۹۳ به ‌عنوان سفیر از سوی رئیس‌جمهور وقت آمریکا برای سفارت جاماییکا انتخاب شد که به دلیل ضعف جسمانی آن را نپذیرفت. چیزم در رابطه با میراث خود گفته است: «من می‌خواهم از من به‌ عنوان زنی یاد شود که شهامت آن را داشت تا کاتالیزوری شود برای تغییر زندگی دیگر زنان.»

خانم آمریکا به‌خوبی زن‌ستیزی را در دو حوزه درونی (خانه) و عرصه بیرونی (جامعه) نشان می‌دهد. در این سریال می‌بینیم که چگونه عوامل درهم‌تنیده‌ای چون طبقه، نژاد و جنسیت و نادیده گرفتن این عوامل حتی زندگی زنانی چون شلفی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. شلفلی درون خانه به عنوان همسری مطیع، رابطه جنسی بر پایه عدم رضایت را تجربه می‌کند و بیرون از خانه و در جمع مردان قدرتمند در قامت زنی بلندپرواز که رویای رسیدن به پست سیاسی را در سر می‌پروراند، از جذابیت زنانه‌اش می‌شنود، یا به عنوان منشی برای نوشتن آن‌چه در جلسه مردان گفته می‌شود، برگزیده می‌شود. در نمای آخر شلفلی را می‌بینیم که پس از کنار گذاشته شدن از سوی رونالد ریگان برای پست مدیریتی که آرزویش را داشته، در قامت زنی خانه‌دار و محبوس در زندانی که برای خود ساخته، تنها و سرخورده پشت میز آشپزخانه خود نشسته است و سیب پوست می‌کند. شلفی علی‌رغم آن‌که مانع تصویب متمم قانون برابر می‌شود، اما در دنیای سیاست از سوی مردانِ صاحب منصب کنار گذاشته می‌شود. شلفلی به نوشتن کتاب و انتشار خبرنامه بازمی‌گردد. او هرگز نمی‌تواند به بلندپروازی‌های سیاسی‌اش برسد و با وجود تمام زیرکی و جسارتش در کُریدورهای واقعی قدرت، تنها به دلیل «زن بودنش» کنار گذاشته می‌شود. همان تفاوت بیولوژیکی که شلفلی به ‌واسطه آن، زنان خانه‌دار را برای مخالفت با تصویب متمم قانون برابر بسیج کرده بود.