استندآپ کمدی با کفش پاشنه بلند

نقد سریال «خانم میزل شگفت‌انگیز» ساخته ایمی شرمین پالادینو

نزهت بادی

سریال تلویزیونی خانم میزل شگفت‌انگیز که اولین فصل آن در سال 2017 ارائه شد و تاکنون به صورت سه فصل ادامه داشته، یکی از پرطرفدارترین و محبوب‌ترین سریال‌های سال‌های اخیر به حساب می‌آید که جوایز بسیاری را نیز از مراسم گلدن گلوب و امی به دست آورده است. طراح و خالق اصلی آن ایمی شرمن پالادینو است که در کنار دنیل پالادینو و اسکات الیس کارگردانی مجموعه را بر عهده دارد و ریچل برازناهان نقش خانم میزل را بازی می‌کند که زنی خانه‌دار در نیویوریکِ دهه ۵۰ است که به طور اتفاقی وارد حرفه استندآپ کمدی می‌شود.

ماجرا از یک بلوز سوراخ شروع می‌شود؛ میج که همیشه حواسش به همه چیز است و تمام کارهای مربوط به جوئل را به بهترین شکل انجام می‌دهد تا او بتواند استندآپ کمدی خوبی را روی صحنه اجرا کند، به‌اشتباه بلوز پر از سوراخی را برای اجرای جوئل می‌آورد و به او پیشنهاد می‌دهد که از همین موضوع ناراحت‌کننده برای شوخی‌ها و جوک‌هایش استفاده کند. اما جوئل از پس اجرای چنین ایده‌ای برنمی‌آید و دوباره به همان ایده تکراری و کپی‌شده‌اش روی می‌آورد و بدترین اجرایش را انجام می‌دهد و حس شرمساری و ناکامی‌اش در آن شب بهانه‌ای می‌شود تا میج را ترک کند. میج برخلاف جوئل در بدترین شب زندگی‌اش به طور اتفاقی روی همان استیج می‌رود و از دل تلخ‌ترین اتفاقی که برایش افتاده است، بهترین جوک‌ها را می‌سازد و لحظات کمیک و خنده‌داری را خلق می‌کند و ناخواسته به یک استندآپ کمدین بدل می‌شود و از همان‌جا دریچه تازه‌ای به رویش باز می‌شود و قدم در مسیر متفاوتی می‌گذارد.

در ادامه می‌بینیم که میج به شکل خلاقانه‌ای موفق می‌شود جنبه‌های غم‌انگیز و تراژیک زندگی‌اش را با نگاهی گزنده و طعنه‌آمیز به ابزاری در جهت خنده تبدیل کند و این برون‌ریزی و فوران احساسات منفی و افکار آزاردهنده نزد مخاطبان به او قدرت مقابله با مشکلات و دشواری‌های پیرامونش را می‌دهد. مگر کار کمدی همین نیست که نارسایی‌ها، ناکامی‌ها، ناامیدی‌ها و ناراحتی‌ها را به شکل مفرح و بامزه‌ای به چالش بکشاند تا به انسان کمک کند که ابعاد اندوه‌بار و یأس‌آمیز زندگی را جدی نگیرد و موقعیت‌های سخت را راحت‌تر پشت سر بگذارد! بنابراین استندآپ کمدی برای میج نیز به بستری در جهت واکاوی و تحلیل شخصیت و موقعیت او به عنوان زنی مطلقه درمی‌آید که می‌کوشد روی پای خودش بایستد و مستقل شود و به‌تنهایی زندگی‌اش را اداره کند.

در تمام مدتی که میج تلاش می‌کند به یک کمدین موفق تبدیل شود، خانواده و اطرافیانش از او می‌خواهند که یا دنبال شوهرش برود و او را بازگرداند، یا شوهر جدیدی برای خود پیدا کند. انگار فقط قرار گرفتن در چهارچوب زندگی مشترک به یک زن اعتبار و حقانیت می‌بخشد و در جایگاه یک همسر، قابل قبول و مورد تأیید خواهد بود و هر چقدر در حرفه و کارش موفق باشد، بدون وابستگی به یک مرد پذیرفته نمی‌شود و مورد تشکیک و تردید قرار می‌گیرد. میج نیز به عنوان زنی برآمده از چنین جامعه مردسالاری همواره سعی کرده است نمونه‌ای از زن ایده‌آل کلیشه‌ای به حساب بیاید، اما با قدم گذاشتن در مسیر کمدی استندآپ به شناخت تازه‌ای از توانایی‌ها و استعدادها و رویاها و جاه‌طلبی‌ها و جسارت‌هایش می‌رسد و چشم‌اندازهای بزرگ‌تر و عمیق‌تری را پیش روی خود می‌بیند و متوجه می‌شود از زیبایی و طنازی و دلبری شگفت‌انگیزش می‌تواند برای هدفی فراتر از به دست آوردن مردها بهره ببرد و با کار نامتعارفش طرز فکر و دیدگاه اجتماع نسبت به زنان و تعاریف و انتظارات تثبیت‌شده نسبت به آن‌ها را به چالش بکشاند و مسیر تازه‌ای برای خود و دیگران باز کند.

از این جهت تقابل سوفی لنون و میج به عنوان دو کمدین زن در جایگاه رقیب بسیار مهم است. سوفی لنون ستاره معروفی است که با تغییر قیافه و اندام و پنهان کردن شخصیت واقعی‌اش توانسته است اعتبار و تأیید جامعه را به دست آورد. پس به میج هم می‌گوید که باید کاراکتری ساختگی داشته باشد تا پشت آن پنهان شود و وقتی میج مردهای کمدینی را مثال می‌زند که خود واقعی‌شان هستند، سوفی جواب می‌دهد: «آن‌ها آلت مردانه دارند. آیا تو هم داری؟» در واقع عدم آلت رجولیت در زن‌ها، آن‌ها را در جایگاه مفعولی قرار می‌دهد که حتی در فعالیت‌های اجتماعی نیز به عنوان ابژه جنسی نگریسته می‌شوند و به همین دلیل سوفی به میج می‌گوید: «مردها نمی‌خواهند به تو بخندند، بلکه می‌خواهند با تو بخوابند.» و راه‌کارش برای خروج از این نابرابری جنسیتی این است که زن، خود را از زنانگی جذاب و تحریک‌کننده‌اش تهی کند و فاقد هویت جنسی‌اش شود.

مثل کاری که خود سوفی می‌کند و با زشت و چاق کردن خود می‌کوشد به عنوان کمدین با مردها رقابت کند و از سوی آن‌ها به رسمیت شناخته شود. اما قدرت میج در این است که می‌تواند بدون حس شرمساری و هراس و گناه، خود واقعی‌اش را عیان کند و با جسارت و صراحت درباره زنانگی و بدن و اندام‌های جنسی‌اش حرف بزند و نسبت به رفتارهای سکسیستی و جنسیتی پیرامونش واکنش طنازانه نشان دهد. پس به جای این‌که خودش را به عنوان یک زن پشت کاراکتری تقلبی پنهان کند و تظاهر به چیزی کند که نیست، عامدانه از مسائل خصوصی و اتفاقات شخصی و موقعیت‌های واقعی مربوط به خودش در طرح شوخی‌ها و جوک‌ها بهره می‌برد و آن‌ هاله تابویی را که پیرامون زن ساخته‌اند تا کسی درباره‌اش سخن نگوید، از هم متلاشی می‌کند.

از این‌رو تلاش و سخت‌کوشی و مقاومت میج برای ماندن در حرفه استندآپ کمدین که باعث می‌شود موقعیت‌های خوبی را از لحاظ روابط عاشقانه و ازدواج و زندگی مشترک از دست بدهد، به فرایندی در جهت احقاق حقوق زنان و یادآوری فردیت ازدست‌رفته آن‌ها بدل می‌شود. در شرایطی که مردها اجازه دارند درباره هر چیزی حرف بزنند و شوخی کنند، گفتن هر جوکی از زبان میج به عنوان یک زن تابو به حساب می‌آید و حساسیت‌ها و مخالفت‌های اجتماع را برمی‌انگیزد. جامعه‌ای که زن را فقط در جایگاه بسته و محدود همسر و مادر تعریف می‌کند و می‌پذیرد، تحمل ندارد زنی با بی‌پروایی و صراحت درباره بدن و نیازها و غرایز و احساسات و وظایف زنانه خود شوخی کند و آن‌ها را به سخره بگیرد.

اساسا حضور زن روی استیج برای خنداندن مردم حرکتی هنجارشکنانه به حساب می‌آید، چه برسد به این‌که یک زن درباره خصوصی‌ترین مسائل زنانه مثل اندام‌های جنسی، پریود، سکس، ارگاسم و حاملگی نیز حرف بزند و همه چیزهایی را که از نظر جامعه باید در اندرونی خانه‌ها مسکوت و پنهان بماند، در انظار عموم طرح کند و مثل یک اتفاق عادی با آن شوخی کند. در واقع جامعه مردسالار در تمام سال‌های متمادی با قبیح و شنیع دانستن مسائل زنانه، آن‌ها را به خلوت‌های خصوصی زن‌ها واپس رانده و دغدغه‌ها و مسائل زنان را شرم‌آور و زشت جلوه داده است تا زن‌ها همیشه در قالب یک ابژه جنسی در انحصار مردها محدود بمانند و حتی برای شناخت بدن و اندام و نیاز و احساس خود نیز به تعاریف و دیدگاه‌های مردانه رجوع کنند و از خلال نگاه آن‌ها خویش را بشناسند. اما میج با دست گذاشتن بر انواع تابوهای زنانه این فرصت را به خود و جامعه می‌دهد که زن را از نگاه خود زن مورد شناخت و تحلیل قرار دهند و به نظرم این مهم‌ترین دستاورد سریال است که با جسارت و خلاقیت از بستر طنز برای به چالش کشیدن ممنوعه‌های پیرامون زنان کمک می‌گیرد و تریبونی را که از آن‌ها همواره دریغ شده است، در اختیارشان قرار می‌دهد تا به جای خود و درباره خویش حرف بزنند.