هایده صفی یاری

شکستن سد سانسور

گفت‌وگو با هایده صفی‌یاری، تدوین‌گر فیلم «عنکبوت مقدس»

نزهت بادی

هایده صفی یاری از تدوین‌گران شاخص و شناخته‌شده در سینمای ایران است که کارنامه بسیار پربار و درخشانی دارد که می توان به فیلم‌های آژانس شیشه ای، ارتفاع پست، عروس آتش، درباره الی، جدایی نادر از سیمین، فروشنده، پذیرایی ساده، عصبانی نیستم، لانتوری، اژدها وارد می‌شود، ناگهان درخت، قاتل و وحشی، خون شد، اسرافیل و قهرمان اشاره کرد. او جوایز متعددی را همچون سیمرغ جشنواره فیلم فجر برای فیلم‌های آژانس شیشه‌ای، روبان قرمز، چهارشنبه سوری، درباره الی و عصبانی نیستم و تندیس جشن منتقدان و نویسندگان را برای فیلم‌های فروشنده، بغض و اژدها وارد می‌شود و تندیس جشن مستقل سینمای مستند را برای مستند جایی برای فرشته‌ها نیست کسب کردند. از کارهای اخیر او می‌توان به تدوین مستند خانه خاموش، مستند نان و رزها و فیلم آن بعد از ظهر اشاره کرد که در جشنواره‌های مختلف مورد توجه قرار گرفتند. هایده صفی‌یاری تدوین فیلم عنکبوت مقدس را انجام داده و به‌خاطر آن جایزه تدوین را از جشنواره بین‌المللی اودنسه در دانمارک را دریافت کرده است اما از همان روزهای نمایش فیلم در جشنواره کن سال 2020، زمزمه‌های تهدید به ممنوع‌الکاری او مطرح شد و کار به احضار با حکم قضایی کشید و او دیگر به ایران بازنگشت. او در ماه‌های پس از قتل مهسا امینی که به عنوان داور در جشنواره شب‌های سیاه تالین حضور داشت، با برداشتن حجاب خود و در دست گرفتن نوشته‌ای با شعار زن، زندگی، آزادی، همراهی و همبستگی خود با اعتراضات مردمی را نشان داد. در این گفت‌وگو درباره چگونگی حضورش به عنوان تدوین‌گر فیلم عنکبوت مقدس، تبعات این همکاری و کار کردن در فضای بدون سانسور حرف زدیم.

***

خب، از اول شروع کنیم. شما چطور در جریان فیلم قرار گرفتید؟
من برای مونتاژ یک فیلم ترکی به نام حافظ برادر و همین‌طور فیلم چاردیوار ساخته بهمن قبادی، ترکیه بودم. همان روزها برای دیدن فیلمی به جشنواره استانبول رفتم و آن‌جا علی عباسی را دیدم. او درباره فیلمش با من صحبت کرد و گفت در مرحله پی‌گیری برای دریافت مجوز ساخت آن در ایران است و آقای عسگرپور دنبال این هستند که به عنوان تهیه‌کننده فیلم، پروانه ساخت بگیرند. گفتند فیلم درباره سعید حنایی و قتل‌های سریالی اوست. تابستان همان سال که در سوئد بودم، ای‌میلی از اتحادیه تدوین‌گران سوئد دریافت کردم و متوجه شدم از طرف نوردیسک فیلم دنبال من می‌گردند تا درباره تدوین پروژه‌ای صحبت کنند. ما با هم قرار گذاشتیم و من در آن جلسه آقای علی عباسی را دیدم و فهمیدم که چون امکان ساخت فیلم در ایران نبوده، تصمیم گرفته‌اند در خارج از ایران آن را بسازند. من در آن زمان هنوز در ایران زندگی می‌کردم، اما با همه این اوصاف، به نظرم رسید برای همکاری در این فیلم، مشکلی به وجود نمی‌آید. چون گفتند که فقط صحنه‌هایی که به دلیل محدودیت‌های سانسور امکان دیده شدن در فیلم را نداشته، اضافه شده است.

اولیویا نیرگارد هولم به عنوان تدوین‌گر خارجی چطور به پروژه اضافه شد و با هم کار را شروع کردید؟
بعد از چند جلسه گفت‌وگو درباره فیلمنامه، آقای عباسی گفتند که فیلم قبلی‌شان را هم با دو تدوین‌گر کار کرده‌اند و تجربه خوبی برایشان بوده. به همین دلیل خواستند تدوین‌گر فیلم قبلی‌شان، اولیویا، با من در این پروژه کار کند. من پیش از آن، تجربه تدوین مشترک داشتم و به نظرم اگر تفاهم و اشتراک بین دو تدوین‌گر وجود داشته باشد، مشکلی نیست. این را به آقای عباسی گفتم و بعد از آن من و اولیویا یکدیگر را ملاقات کردیم. قرار شد من تدوین‌گرِ یک باشم و با هم همکاری‌مان را آغاز کنیم. هم‌زمان با فیلم‌برداری، من هم در سوئد مونتاژ را شروع کردم. اولیویا پس از پایان فیلم‌برداری، در دانمارک به من ملحق شد و با هم کار مونتاژ را ادامه دادیم. تجربه کار با الیویا و علی عباسی تجربه بسیار خوبی بود. قرار بود طی دو ماه و نیم مونتاژ تمام شود، اما به دلیل طولانی بودن فیلم و بازخوردهای نمایش‌های خصوصی، قرار شد تغییراتی اعمال شود و زمان تدوین طولانی‌تر شد. درنهایت تدوین فیلم حدود شش ماه زمان برد.

فیلم در جشنواره کن شرکت کرد و جنجال‌ها و حواشی پیرامون آن در ایران شکل گرفت و عوامل ایرانی فیلم تهدید به ممنوع‌الکاری و مجازات قانونی شدند. برای شما هم پرونده قضایی تشکیل شد و شما به‌ناچار به ایران بازنگشتید. چه اتفاقی افتاد؟
بله، فیلم برای فستیوال کن ارسال و برای نمایش در بخش مسابقه انتخاب شد. هم‌زمان با نمایش فیلم، هجمه‌های شدیدی علیه فیلم شکل گرفت و عده‌ای در ایران گفتند که فیلم ضداسلام و ضدمذهب است. این برخورد برای من عجیب و غافل‌گیرکننده بود. چون به نظرم فیلم با اتکا به آن‌چه اتفاق افتاده و مستنداتی که از این پرونده وجود داشت، ساخته شده بود و توهینی به اعتقادات مذهبی مردم در آن نمی‌دیدم. بااین‌حال، از تهیه‌کننده خواستم نامم را از تیتراژ حذف کند. اصلاً تصورم این نبود که فیلم بخواهد چنین سرنوشتی پیدا کند.

ما قبل از نمایش فیلم در جشنواره کن با هم حرف زده بودیم. اما با وجود موضوع حساسیت‌برانگیز فیلم انتظار نداشتیم با عوامل یک فیلم سینمایی همچون یک تیم تروریستی رفتار شود و از کار هنری آن‌ها جرم‌انگاری شود. چون فیلم بر اساس یک ماجرای واقعی بود که بارها در رسانه‌ها به آن پرداخته بودند، اما بعد یک‌دفعه اتهامات سنگینی به شما و عوامل ایرانی فیلم وارد شد و ما خیلی جا خوردیم.
بله، کاملاً درست است. من همان زمان در جشنواره کن شنیدم که محمد خزاعی به طور مشخص با ذکر نام من، اعلام کرده است که عوامل فیلم در داخل ایران ممنوع‌الکار می‌شوند. من آن زمان ایران نبودم و شنیدم نامه‌ای برای مراجعه به دادسرا هم به منزل سابق ما ارسال شده است.

هایده صفی یاری.

بارها این تهدیدها و اتهامات نصیب سینماگرانی شده است که در پروسه‌های سینمایی خارج از ایران کار کرند. مخصوصاً زنان که مسئله حجاب هم حساسیت‌های بیشتری پیرامونشان به وجود می‌آورد. این محدودیت‌ها و سخت‌گیری‌ها باعث شده سینماگران نتوانند فراتر از سینمای ایران قدمی بردارند و مثل سینماگران کشورهای دیگر در عرصه‌های جهانی هم حضور داشته باشند. چون اگر بخواهند در فضای خارج از ایران کار کنند، باید از ادامه فعالیتشان در ایران و حتی امکان زندگی در آن بگذرند. این چالشی که سینماگران ایرانی با آن مواجه‌اند، باعث می‌شود آن‌ها نتوانند بلندپروازی و جاه‌طلبی و تجربه‌های متفاوتی داشته باشند و وارد فضاهای بزرگ‌تر شوند.
فکر می‌کنم کل این مسئله در جامعه ایران برای همه وجود دارد. زنان در موقعیت‌های مختلف، گاهی در کشورهای دیگر که تابع قوانین داخل ایران هم نیستند و قانون حجاب اجباری ندارند، باز هم مجبورند به آن تن دهند. چون عکس بی‌حجاب یک زن در یک کشور دیگر می‌تواند به تهدیدی علیه او بدل شود و شغل و ادامه فعالیت حرفه‌ای‌اش را در ایران به خطر بیندازد. این مسئله درباره همه مردم ایران وجود دارد، اما درباره سینماگران شدیدتر است. من وقتی انتخاب کردم که در فیلم عنکبوت مقدس کار کنم، دچار شک بودم. چراکه تا آن زمان فیلمی کار نکرده بودم که صحنه‌های اروتیک داشته باشد. به‌هرحال، این سانسورها آن‌قدر به ما تحمیل شده که در وجود ما ریشه‌ دوانده. در آن مقطع احساس کردم از یک جایی به بعد باید این سد را شکست، از این مانع عبور کرد و عواقبش را هم پذیرفت. چاره‌ای نداریم جز این‌که خودمان را از زندان محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی که برایمان ساخته‌اند، بیرون بکشیم و تلاش کنیم در یک فضای باز و آزاد و در وضعیتی جدید قرار بگیریم. مثلاً سینمای ایران بازیگران بسیار خوبی دارد که می‌توانند در سینمای جهان موفق شوند، اما به خاطر این محدودیت‌ها امکان آن را از دست می‌دهند. خیلی از بازیگرانی که بازی در فیلم عنکبوت مقدس به آن‌ها پیشنهاد شد، آن را نپذیرفتند. پیش‌تر این‌طور به نظر می‌رسید که این سخت‌گیری‌ها و اعمال فشارها بیشتر بر بازیگران است که ویترین سینما هستند، اما در واکنش‌های ایجادشده به این فیلم دیدیم که هر روز دایره محدودیت‌ها گسترده‌تر می‌شود و افراد بیشتری را در بر می‌گیرد و شامل عوامل فنی و پشت صحنه نیز می‌شود. انرژی و زمانی که صرف مبارزه با محدودیت‌ها و موانع می‌شود، می‌تواند صرف رشد و پیشرفت آدم‌ها شود. مثل جوایزی که به این فیلم تعلق گرفت، ازجمله این‌که اخیراً من و الیویا جایزه آکادمی فیلم دانمارک را به خاطر تدوین این فیلم دریافت کردیم. به‌هرحال، باور دارم جنگیدن برای چیزی که حق آدم‌هاست، می‌تواند هزینه‌های سنگینی داشته باشد.

این‌که می‌دانستید درباره این فیلم با سانسور مواجه نیستید و آزادی عمل دارید، آیا تأثیری در روند خلاقانه کار شما داشت؟
بله، تجربه کاملاً جدیدی برای من بود. این‌که آدم در شرایطی نباشد که مدام سایه سنگین یک ناظر را بالای سر خود حس کند و مجبور شود به محدودیت‌های مضمونی و بصری تن دهد، کمک می‌کند محدوده پیشنهاداتت به عنوان تدوین‌گر وسیع‌تر شود و بیشتر می‌توانی به کاری که انجام می‌دهی، باور داشته باشی. یقین دارم باورپذیر کردن صحنه‌ها در شرایطی که در فشار سانسور قرار ندارید، خیلی راحت‌تر انجام می‌شود. اما در شرایط سانسور برای این کار، تلاش‌هایی مضاعف اتفاق می‌افتد که گاهی حتی بی‌نتیجه است. هر روز هم دارد این سخت‌گیری‌ها بیشتر می‌شود. به‌تازگی شنیدم که فیلم قاتل و وحشی که تدوین‌گرش هستم، امکان اکران در ایران را ندارد و فقط می‌تواند در خارج از ایران پخش شود. این رفتار خیلی غیرمنطقی ا‌ست و تناقضات غیرقابل انکاری دارد که توجیه‌پذیر نیستند.

بخش زیادی از انرژی و زمان شما موقع تدوین داخل ایران صرف حساسیت‌ها و ممیزی‌ها و سانسورها می‌شد. الان که دیگر مجبور به رعایت آن محدودیت‌ها نیستید، چطور تجربه‌ای است؟
متأسفانه ما آن‌قدر در یک وضعیت غیرعادی کار و زندگی کرده‌ایم که خودمان هم دچار سانسور درونی شده‌ایم. برای مثال، احساسی که آن صحنه رابطه جنسی سعید حنایی با همسرش در کنار جنازه زن کارگر جنسی‌ای که به قتل رسانده، منتقل می‌کند، خیلی تکان‌دهنده و هولناک است. اگر این صحنه نشان داده نمی‌شد، بخشی از حس و حال فیلم از دست می‌رفت. یا در مورد صحنه‌ای که از زندگی سمیه به عنوان کارگر جنسی می‌بینیم که در ماشین مجبور به انجام چه کاری می‌شود تا پولش را بگیرد و درنهایت نیز کشته می‌شود، به آقای عباسی ‌گفتم آیا ضرورتی دارد که این صحنه را ببینیم؟ آقای عباسی ‌گفت این‌ها بخشی عادی از زندگی آن‌هاست و من نمی‌خواهم حذفشان کنم. الیویا هم موافق بود. کاملاً مشخص بود که ما دو نفر در دو زمینه متفاوت رشد کرده‌ایم. در طول کار هم من خیلی با خودم درگیر بودم و مقاومتی در برابر این صحنه‌ها حس می‌کردم. به همین دلیل این سکانس‌ها را من مونتاژ نکردم و صرفاً با الیویا و آقای عباسی در موردشان صحبت می‌کردیم.

شما فکر می‌کنید سینمای ایران بعد از جنبش اعتراضی زنان چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟ تصورتان از سینمای آینده چیست؟
اتفاقی که همین حالا آغاز شده، حذف و به حاشیه راندن تمامی بازیگران، کارگردانان و سایر عواملی‌ است که در جنبش آزادی‌خواهانه زن زندگی آزادی شرکت داشته و از آن حمایت کرده‌اند. این به آن معناست که اگر تغییر ساختار و رژیم در ایران اتفاق نیفتد، تا مدت‌های طولانی بیشتر شاهد سینمایی یک‌سویه در انحصار حکومت خواهیم بود، یا سینمایی که در مورد مسائل خنثی حرف می‌زند. در این شرایط سینماگرانی که می‌خواهند مستقل کار کنند، حذف خواهند شد. اگر در گذشته سینماگرانی مثل آقای پناهی را داشتیم که به صورت زیرزمینی فیلم می‌ساختند تا سینمای مستقل و شخصی‌شان را حفظ کنند، دیگر این امکان هم برای سینماگران وجود نخواهد داشت. چون مدام فشارها و تهدیدها بیشتر می‌شود. از سوی دیگر، با موضوعات متنوع‌تری در سینمای خارج از ایران مواجه می‌شویم. این اتفاق بر فستیوال‌های جهانی هم تأثیر خواهد گذاشت و رویکرد آن‌ها را نسبت به سینمای ایران تغییر می‌دهد. مثل جشنواره برلین امسال که حضور فیلم‌های حکومتی ایران را تحریم کرد و به جای آن، مجال بیشتری برای دیده شدن فیلم‌های مستقل و صداهای معترض فراهم آورد.