برای اینکه ضرورت پرداختن به بیماری زنان را بیان کنم، از جملات سوزان سانتاگ در کتاب «بیماری به مثابه استعاره» کمک میگیرم که هدفش را مرهم نهادن بر رنجهای غیرضروری پیرامون بیماری میداند و از نیچه نقل قول میکند که چطور آرام کردن مبتلایان را که مجبور نباشند از فکر و خیال درباره بیماری بیشتر از خود بیماری رنج ببرند، کاری میداند کارستان. سانتاگ که خود در هنگام نوشتن این کتاب مبتلا به سرطان بوده، میکوشد نشان دهد که چطور استعارهها و اسطورههای ساختگی پیرامون بیماری، کشنده و مهلک هستند و بیماری باید فقط به مثابه بیماری محسوب شود و نه مایه هراس و شرمساری و مجازات!
وقتی بحث بیماری درباره زنان مطرح میشود، با دیدگاهها و طرز تلقیهای بیمارگونهتری مواجه میشویم که بیماری را برای یک زن پیچیدهتر، دشوارتر و مخاطرهآمیزتر میکند و خصلتهای سرکوبگرانه، تبعیضآمیز و سلطهجویانه مییابد و محدودیتها و ممنوعیتهای بیشتری را پیرامون وضعیت زن در خانواده و جامعه به وجود میآورد. در واقع بیماری فقط تهدیدی برای سلامتی زنان به حساب نمیآید، بلکه به عنوان تحدیدی در راستای آزادی و انتخاب آنان نیز به کار میرود و علاوه بر اینکه به جسم و روح آنها صدمه میزند، هویت و شخصیت و جایگاه و نقشهای فردی و اجتماعی زنان را نیز در معرض آسیب قرار میدهد.
این پرونده در زمانی آماده شده که جهان درگیر بیماری فراگیر کرونا است و ویروسی ناشناخته تمام ساختارهای تثبیتشده در دنیا را به هم ریخته و جوامع مختلف را مجبور کرده شیوه زیستی خود را بهناچار تغییر دهند. این اتفاق هر چند فاجعهای جهانی به نظر میرسد، اما قابلیت این را نیز دارد که به عنوان فرصتی برای اندیشیدن به برابری جنسیتی به حساب بیاید و انگارههای ذهنی و کلیشههای قدیمی پیرامون بیماری زنان را زیر سؤال ببرد و به مسئله بیماری به عنوان یک تجربه بشری بنگرد که قرار نیست به ابزاری در جهت تقلیل زنها به وضعیت فرودست بدل شود. وقتی همه ما در برابر بیماری اینچنین آسیبپذیر و درمانده هستیم، چطور میتوان از آن به عنوان دستاویزی برای قدرتطلبی و برتریجویی و سلطهگری علیه دیگری سود جست!
از اینرو در این پرونده کوشیدهایم به واسطه تحلیل فیلمهای مختلف، جنبههای ناگفتهای از وضعیت زنان بیمار در جامعه را مورد کنکاش قرار دهیم و تبعات و پیامدهای مخرب و ویرانگر ناشی از بیماری به مثابه سرکوب را واکاوی کنیم تا شاید بتوان به تغییر و اصلاح ذهنیت فردی و عمومی نسبت به بیماری زنان کمکی کرد و در راستای آگاهیبخشی پیرامون حذف رویکردهای تبعیضآمیز در رویارویی با زنان بیمار گام مؤثری برداشت و افقهای فکری تازهتری مبتنی بر برابری جنسیتی برای مواجهه با زن و جسم و روحش گشود.