جلسه بیست و ششم

نقد و تحلیل فیلم «بگذار آفتاب به داخل بتابد» ساخته کلر دنی

نزهت بادی

فیلم را می‌توان از آخر به اول دید. از همان صحنه انتهایی که ژرار دوپاردیو به عنوان یک طالع‌بین درباره روابط عاشقانه ایزابل پیشگویی می‌کند و خبر از آمدن مردهایی به زندگیش می‌دهد که با آن‌ها عشق را از نو آغاز خواهد کرد اما ما که از ابتدای فیلم با ایزابل بوده‌ایم و آن مردها را دیده‌ایم و عشق‌ها را از سر گذرانده‌ایم، می‌دانیم که هیچ یک از آنها به فرجام نمی‌رسد و آن نور شعف و اشتیاقی که در چشمهای ایزابل برق می‌زند، دوامی ندارد و رو به افول می‌رود. در ابتدای فیلم او را در میانه معاشقه‌ای می.بینیم که خوشی‌شان بناگه قطع می‌شود و ایزابل می‌گرید و اشک‌هایش بر بدن برهنه او می‌ریزد. زن در جستجوی عشقی ابدی از رابطه‌ای به رابطه‌ای می‌رود و تن خود را با تن دیگری می‌آمیزد تا از تنهایی‌اش بگریزد اما تازه در آن هم‌آغوشی تنانه است که تنهایی به شکل هولناک‌تری او را در بر می‌گیرد. در جایی از فیلم همکارش از او می‌پرسد «وقتی عاشق نیستی، چه کار می‌کنی؟» و ایزابل می‌گوید: «هیچ کار.» بعد با چشمهایی اشکبار و به تنهایی می‌رقصد و چند لحظه بعد مردی از راه می‌رسد و به او نزدیک می‌شود و ایزابل، خود را در آغوش مرد رها می‌کند و سرخوشی جای اندوهش را می‌گیرد. ایزابل بدون حضور مردی که به او عشق بورزد، نمی‌تواند از زندگی‌اش، کارش، هنرش، دوستانش و حتی خودش لذت ببرد. او مثل بسیاری از زنان به میانسالی رسیده و روابط زیادی را تجربه کرده اما هنوز نیاموخته که چطور خودش را بی‌نیاز از مردی، کامل و کافی ببیند. در تمام طول فیلم که ایزابل سرخورده و ناامید از روابطش در خلوتش می‌گریست، دلم می‌خواست دستش را بگیرم و او را جلوی آینه ببرم و بگویم: «به خودت نگاه کن! بزرگترین عاشق زندگی‌ات، خودت هستی. چرا به خودت عشق نمی‌ورزی؟»

در بیست و ششمین برنامه سینماتک کایه دو فمینیسم به نقد و تحلیل فیلم بگذار آفتاب به داخل بتابد ساخته کلر دنی می‌پردازیم و با حضور دکتر لیلا روحی،استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه ویلیامز امریکا پیرامون اهمیت عشق زنان به خود برای رهایی از مردسالاری بحث و گفت‌وگو می‌کنیم

برای دریافت فایل آفلاین جلسه نقد و تحلیل فیلم بگذار آفتاب به داخل بتابد می‌توانید از طریق شماره زیر در واتس‌اپ و تلگرام به ادمین کایه دو فمینیسم پیام دهید.


+33624783228