ک روز صبح زود، کلاریس بدون هیچ توضیحی خانه و همسر و فرزندانش را ترک میکند و سفر جادهای را به تنهایی آغاز میکند. کلاریس میتواند همزاد واندا در واندا، ناتالی در اهل باران، آلیس در آلیس اینجا زندگی نمیکند، شرلی در شرلی ولنتاین، لیدا در دختر گمشده یا مانانا در خانواده شاد من باشد، زنان متأهلی که دیگر توان ادامه دادن به نقش خود به عنوان همسر و مادر را ندارند و بیخبر و ناگهانی خانوادهشان را ترک میکنند تا از زیر بار تعهد و مسئولیت رها شوند و برای مدتی آزادی را تجربه کنند. کلاریس هرچند همان مسیر زنان پیش از خود را میرود اما قصه او با بقیه زنان تفاوت بزرگی دارد. صدای او را در ابتدای فیلم با به هم ریختن عکسهای خانوادگیاش میشنویم که «دوباره شروع کنیم» و بعد که از خانه میرود، در جاده دفتر یادداشتش را درمیآورد و میگوید «میخواهم داستان بنویسم. خیال میکنم که من رفتم» و ما با زنی مواجه میشویم که از خانهاش میگریزد تا رفتن خود را جایگزین فقدان هولناک زندگیاش کند و داستان را تغییر دهد. فیلم از طریق بازیهای زمانی در روایت و فرم، زنی را نشان میدهد که رفته است اما شوهر و بچههایش همه جا با او هستند. آنجا که کلاریس از شدت دلتنگی برای شوهرش، پیراهن مرد غریبهای را باز میکند و دستش را بر سینه او میگذارد، نشان میدهد که اینجا دیگر مسئله زن، درگیری او با «تعهد» نیست، بلکه با «تعلق» است. آیا ترک کردن و رفتن، رشتههای دلبستگی و وابستگی را هم قطع میکند یا زن میرود و خاطرات و تعلقاتش را همچون صیلبی بر شانه حمل میکند؟ پرسش بیرحمانهای که فیلم رویاروی هر زن خستهای میگذارد، این است که آیا واقعا برای از دست دادن آمادهای؟
در چهارمین برنامه به نقد و تحلیل فیلم مرا محکم نگه دار ساخته ماتیو آمالریک میپردازیم و با تمرکز بر درونمایه ترک خانه توسط زنان درباره سیر تحولات آزادیبخشی زنان از دهه هفتاد تاکنون بحث و گفتوگو میکنیم.
برای دریافت فایل آفلاین جلسه نقد و تحلیل فیلم مرا محکم نگه دار میتوانید از طریق شماره زیر در واتساپ و تلگرام به ادمین کایه دو فمینیسم پیام دهید.
+33624783228