حقیقتِ سختِ زن بودن

نقد فیلم «حقیقت» ساخته هیروکازو کورئیدا

عباس اقلامی

هیروکازو کورئیدا در تازه‌ترین فیلم خود، حقیقت، داستانش را در دو روایتِ کنارِ هم پیش می‌برد؛ یکی در عالم واقعیتِ زندگیِ فابیان، بازیگر سینما که تمام توجه خود را برای موفقیت در حرفه‌ بازیگری گذاشته، و دیگری در دنیای بازیگری فابیان، داستان دختری که مادرش برای جوان و نامیرا ماندن به سفری فضایی رفته تا پیر نشود. هر دوی این‌ها برای نمایش شیوه‌ فابیان در زندگی شخصی و حرفه‌ای اوست که به خاطر جاه طلبی‌اش با کتمان یا دست‌چین کردن وقایع در بازتعریف آن‌ها به نوعی حقیقت را در بند می‌کشد و به بخشی از حقیقت اکتفا می‌کند که به نفع اوست. کورئیدا فیلم علمی – تخیلی را که فابیان در حال بازی کردن در آن است، بستری برای رفتن به بخش‌های کتمان‌شده‌ زندگی فابیان در تجربه شخصی او به عنوان بازیگر سینما قرار می‌دهد.

فیلم با بازگشت لومیر (دختر فابیان) فیلمنامه‌نویس به همراه هنک، شوهرِ بازیگر و شارلوت، دختر کوچکش به خانه‌ مادری شروع می‌شود. بازگشت به مناسبت شرکت در جشن انتشار کتاب خاطرات مادر. زیاد نمی‌گذرد که همین رویداد باعث بروز اختلاف‌های قدیمی بین فابیان و لومیر از پس پرده می‌شود. شروع درگیریِ تازه از جایی‌ است که لومیر با خواندن کتاب خاطرات مادر متوجه می‌شود بخش‌های بزرگی از حقیقتِ زندگی خانواده را مادر به دل‌خواه خود تغییر داده ‌و آن‌چه از گذشته به‌ویژه از لومیر و پدرش نوشته، روایت‌هایی یک‌سره مخدوش و غیرواقعی‌ است. فابیان خود را حاضر و دیگران را غایب جا زده. درحالی‌که در حقیقت، غیاب و انکار متوجه اوست؛ غیابی که بیش از هر کسی لومیر را آزرده است.

شکاف در رابطه‌ مادر – دختریِ فابیان و لومیر از جایی آغاز شده که فابیان بیش از هر چیز علاقه داشته خود را در جایگاه بازیگر موفق و مطرح ببیند تا هر نقش فردی دیگری، حتی در خانواده. بازیگری جاه‌طلب که با انتخاب تنهایی، تنها به قرار گرفتن خود روی صحنه فکر کرده و هر کاری برای رسیدن به این هدف انجام داده. همین هر کاری کردن هم او را مقابل دخترش و خانواده‌اش قرار داده. زیرا به اعتقاد لومیر هر کاری کرده، هیچ کاری برای ایفای نقش مادری خود (و همسری خود) نکرده، ولی در کتاب خاطراتش در وانمودی خلاف واقع، خود را مادری کامل جا زده است. شیوه‌ای که فابیان در زندگی شخصی برای خود در پیش گرفته، از زاویه نگاه سنتی مردسالار که با نقش‌آفرینی مستقل و متکی به خودِ زنان در خانواده سر سازگاری ندارد، او را در مظان اتهامِ مادر خوبی نبودن قرار داده است. لومیر از مادر انتظار داشته نقش مادری را به شکل عرفی و قراردای‌اش که در تصور خود اوست و برای دخترش ژولیت نیز انجام می‌دهد، ایفا کند.

در مطالعات خانواده به این بحث پرداخته می‌شود که در دوره‌های مختلف آن‌چه همواره بدیهی پنداشته شده، مفهوم خانواده بوده است. خانواده را مبتنی بر عرف و پندارهایی ثابت و تغییرناپذیر، پدیده‌ای یگانه، تحول-ناپذیر و با کارکردی یکسان پنداشته‌اند و همین اصرار بر این یکسان‌پنداری در دوران‌های متفاوت، زمینه‌ساز مشکلات جدی در ارتباطات میان فردیِ اعضای خانواده و جایگاه زنان در خانواده شده است. درحالی‌که با تغییرات بروزکرده در جوامع معاصر و مدرن، تعریف، نقش و انواع خانواده در جامعه دچار دگرگونی‌های بنیادی شده است که بیرونی‌ترین جلوه‌های آن را در نقش و جایگاه زن – مادر در خانواده و جامعه می‌توان مشاهده کرد. تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تغییرات قوانین و زیرساخت‌های حقوقی و دستاوردهای علمی و فرهنگی بشر در تغییر نقش مادران در خانواده تأثیر فراوانی داشته است و بر پایه‌ی همین تغییرات از نقش مادر در قرن بیستم که در هاله‌ای از تقدس پیچیده شده بود، در قرن بیست‌ویکم، به گونه‌ای ایدئولوژی‌زدایی و تقدس‌زدایی صورت گرفته است.

فابیان نیز تحت تأثیر تحولات پیرامون وضعیت زنان، خود را بیش از مادر یک فرزند یا همسر یک مرد بودن، زنی می‌داند که صاحب هویت و نقش بیرون از خانواده است و در راستای سرپیچی از زن پیرو بودن و پرداختنِ صِرف به نقش مادری و همسری در زیر سقف یک خانواده با تعریفِ تاریخی، تا آن‌جا پیش رفته که مادری خود را فراموش کرده و زیر سایه حرفه‌اش قرار داده و او را از دخترش دور کرده است. به همین دلیل وقتی لومیر با حقیقت واژگون در کتاب خاطرات مادر مواجه می‌شود، غیبت سالیان مادر در کنار خود را جفای مادر در حق خود و خانواده می‌بیند و لب به اعتراض باز می‌کند. کورئیدا کنش‌های درون و بیرون از خانواده‌ از سوی فابیان در فیلم تازه‌اش، حقیقت، را دست‌مایه‌ی رویکردی انتقادی و چالشی در نقش و جایگاه تاریخی و اکنون تحول‌یافته یک زن، در نقش‌های متفاوتِ زنِ مستقل، مادر، همسر و در کل نهاد خانواده قرار می‌دهد و در نشان دادن نسبت فابیانِ مادر و فابیانِ بازیگر با زندگی خانوادگی و تحول احتمالی و چرایی تحول در این نسبت، این تمهید را می‌اندیشد که فابیان را در سیرِ فیلم فانتزی – تخیلی که بازی می‌کند، درگیر لایه‌های عمیق‌تر حقیقتِ داستان‌های چندگانه‌ زندگی کند و پیش چشم او تماشاگر فیلم امکان‌های مختلف در شیوه های زیستنِ یک زن را قرار دهد، بدون این‌که روی هیچ‌کدام قضاوتی داشته باشد

لومیر در پشت صحنه‌ فیلم تازه مادر حاضر می‌شود و شاهد روند گام به گام تغییر در روحیات شخصی و حرفه‌ای فابیان، متأثر از بازی در نقش دختری است که می‌کوشد دلایل غیاب مادرش را درک کند. لومیر هم هم‌پای مادر در این تجربه و از دل ماجرای تخیلی فیلم، با حقیقتِ عریانِ زندگی و رابطه‌ خود با فابیان، رودروریی بی‌پرده‌ای را تجربه می‌کند. دیگر وقتش رسیده که مادر و دختر نقش خود در خانواده و حرفه را به شکلی دیگر بازتعریف کنند. فابیان وقتی دخترش را بعد از سال‌ها گرم در آغوش می‌گیرد، در لمسِ صریحِ واقعیت که از لمسِ گرمای تنِ لومیر به قلبش می‌رسد، می‌پذیرد کتاب خاطراتش به مثابه زندگی‌اش نیاز به اصلاح و ویرایش دومی دارد، به نفع برنده شدن حقیقتِ جاری در زندگی. کورئیدا در صحنه‌ پایانی، مادر و دختری را پیش روی تماشاگرش می‌گذارد که در مسیر یک زندگی حقیقی و با درک و لمسِ فراز و نشیب هایی که از سر گذرانده‌اند، حالا به شناخت بهتری از خود و توانمندی‌های شخصی و امکان‌های متفاوت در نقش‌آفرینی‌شان رسیده‌اند و به ویرایش دومی از زندگی می‌اندیشند که در آن رابطه‌ تازه‌ای را آغاز کنند.

دختر و مادر بعد از سال‌ها در آغوش یکدیگر، فارغ از این‌که به خاطر گذشته، آن‌که باید ببخشد یا بخشیده شود، کیست و با پذیرش این‌که آن‌چه گذشته، انتخاب شیوه‌ای از زندگی برای حفظ استقلال فردی یک زن در خانواده و حرفه‌اش و تلاشی برای جدا شدن از نگاه سنتی به زن- مادر بوده، به این مهم می‌رسند که هم‌چنان همدیگر را دارند. فابیان از بازی در نقشِ دختری دور از مادرش در فیلمی که بازی می کند، به حقیقت وجودی خود می‌رسد که در عین حضور حرفه‌ای روی صحنه و مقابل دوربین سینما می‌تواند در نقش مادری نزدیک به آن‌گونه که دخترش انتظار دارد، ظاهر شود. پس تصمیم می‌گیرد با تلاش برای برقراری آشتی در نقش‌های متفاوت خود، به خودش این امکان و اجازه را بدهد که ابعاد مختلف وجودش بر خودش و اطرافیانش آشکار شود تا از همه‌ جنبه‌های شخصیتی‌اش بتواند لذت ببرد. هر چند فابیان می‌داند در این مسیر هم‌چنان مانند بسیاری زنان در دوران‌های مختلف با چالش‌های یک حقیقتِ عظیم، دست به گریبان خواهد بود؛ حقیقتِ سختِ زن بودن.


مطلب مرتبط: بازنگری در ساختار خانواده در سینمای هیروکازو کورئیدا نوشته نزهت بادی