اما تامپسون در فیلم موفق باشی، لئو گرانده ساخته سوفی هاید، نقش زن میانسالی را بازی میکند که سالها از ارگاسم جنسی محروم بوده و حالا مرد جوانی را به عنوان کارگر جنسی استخدام کرده است تا لذت جنسی را تجربه کند. فیلم به شکل تأثیرگذاری به تابوهای جنسی در ذهن زنان و حس ترس و شرم آنها از بیان نیازهای جنسیشان میپردازد و مخصوصاً بر فشارهای اجتماعی ناشی از افزایش سن زنان و محروم کردن آنان از روابط جنسی تأکید میکند. اما تامپسون در این متن نکات مهمی را درباره نقش خود در فیلم و احساسات شخصیاش درباره نیاز جنسی، ارگاسم و یائسگی زنان میگوید که میتواند به درک و آگاهی زنان از روابط جنسیشان کمک کند.
***
یک معلم 62 ساله بازنشسته تعلیمات دینی به نام نانسی که هرگز ارگاسم یا لذت جنسی را تجربه نکرده است، یک کارگر جنسی مرد 28 ساله به نام لئو را استخدام میکند تا به گسترش افقهای فکری خود کمک کند. این، داستانِ فیلم موفق باشی لئو گرانده است که توسط کتی برند به رشته تحریر در آمده است. او این داستان را به همراه این پیام «آیا این موضوع تو را جذب میکند؟» برای من ارسال کرد. ناگفته نماند که دریافت این فیلمنامه بسیار غیرمنتظره بود. به محض خواندن چهار صفحه اول مجذوبش شدم. با یک بار خواندن، برای کتی نوشتم که ما باید این فیلم را بسازیم و چند ماه بعد، آن را انجام دادیم.
در طی 19 روز در ماه فوریه سال 2021، داریل مک کورمک که اکنون 29 سالش است و من که 63 سال دارم، چهار جلسهای را که نانسی و لئو در این فیلم با یکدیگر ملاقات میکنند، در شهر نورفولک فیلمبرداری کردیم. در دوران کووید به سر میبردیم و احساس میکردیم که فقط ما در آنجا حضور داریم. شاید تصور کنید که فیلم موفق باشی، لئو گرانده به فیلم آخرین تانگو در پاریس، که چیزی بیش از نوعی رقص دو گام در شهر نورویچ است، شباهت دارد. اما در حقیقت، این فیلم نوعی ماجراجویی در چندین نوع رابطه جنسی است. کشف لذت و شرم و تصویری از یک کارگر جنسی که شغلش نوعی مراقبت است. نانسی از آنچه که به راه انداخته است، وحشت دارد. پس از یک عمر ناامیدی در اتاق خواب، مملو از فرضیات و توقعات کم از لئو است. لئو با قلب و ذهنی باز، سرشار از مهارتهای مردمی چشمگیر و اسرار خودش وارد صحنه میشود.
در آن زمان با محدودیتهای کووید، فیلمبرداری آسان شده بود. برای صحنههای برهنگی باید به چشمه آب گرم میرفتم تا 20 پوند وزن کم کنم، اما در دوران کووید امکانش نبود. به این نتیجه رسیدم که شخصیت نانسی نیاز به وزن کم کردن ندارد و این بدون شک بهترین تصمیم بود. با نقش معلم مشکلی نداشتم. چون چندین نفر را میشناختم و اگر شغل والدینم کمتر مورد استقبال قرار میگرفت، شاید حرفه معلمی را انتخاب میکردم. در واقع، یک بار که مهمان برنامه امشب با اجرای جیمی فلن بودم و فیلم هواردز ِاند را تبلیغ میکردم، هیچ ایدهای برای دلبری کردن نداشتم و با کفشهایی تخت و لباسی چهارخانه ظاهر شدم و به من گفتند که دقیقاً شبیه معلم جغرافیا هستم. اما زمانی که لئو برای اولین بار با او مواجه میشود، نانسی هیچ اعتماد به نفسی ندارد. بازی در نقش زنی که تمام عمر، حد و مرزهایش را تا به این سن نگه داشته است و الان میخواهد از آنها عبور کند، فرحبخشترین چالشی بود که در این سالها به من پیشنهاد شده بود.
نمیدانم آیا تا به حال تمام لباسهای خود را جلوی مرد جوانی که واقعاً نمیشناسید، در آوردهاید. هرگز چنین چیزی را فرض نکردهاید. اما اگر تابهحال این کار را انجام ندادهاید، من اینجا هستم تا به شما بگویم که این کار کمی ترسناک است. به خصوص اگر زنی یائسه در دهه شصت خود هستید که اخیراً برای دستیابی به آرامش بیش از حد کیک تیتانوک خورده است و در برابر مرد جوانی قرار میگیرد که به خاطر شغلش، بدن بسیار زیبا و ورزیدهای دارد.
کارگردان ما، سوفی هاید، برای تمرین صحنههای برهنگی با بدنی لخت به ما ملحق میشد. ما سه نفرکاملاً برهنه میایستادیم و در مورد بدنهایمان و چیزهایی که نسبت به آن دوست داشتیم و نداشتیم، صحبت میکردیم. تعداد مواردی که در مورد بدنهایمان دوست نداشتیم، بیشتر بود. اما در نهایت، متوجه شدم که برهنه بودن با دیگران چقدر میتواند تعالیبخش باشد و شما را همسطح دیگران قرار دهد. وقتی واقعاً چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد، صادق بودن آسانتر است و این به طور اجتنابناپذیری باعث فروتنی میشود. و دیگر، چیز زیادی برای ترسیدن وجود ندارد.
آیا کسی میداند یا برایش اهمیتی دارد که زنان میانسال از لذت یا رضایت جنسی برخوردار هستند؟ به یاد دارم که در سالهای جوانی، ما دائماً در مطالب مجله Cosmo در مورد ارگاسم تحت فشار قرار میگرفتیم. همیشه روی جلد اصلی آن نوشته شده بود «چگونه به روشهای بهتری میتوان به ارگاسم رسید». تمرکز بر روی این دستیابی، اگر از آخرین قرار ملاقاتمان با وجد و سرخوشی بیرون نمیآمدیم، صراحتاً کمی زورگویی بود و انگار آدم زندهای نبودیم. به ما گفته بودند که زنان مسنتر گاهی اوقات به رابطه جنسی بیشتری نیاز دارند و سپس افسانه کوگِر (Cougar) متولد شد. افسانهای خستهکننده، پیشپاافتاده و پوچ، مانند بسیاری از انواع روابط جنسی که قرار است تجسم کنیم. (کوگِر اصطلاح عامیانه برای زنی است که به دنبال روابط عاشقانه یا جنسی با مردان بسیار جوانتر است. توضیح مترجم).
اما در واقع، فکر نمیکنم توجه به لذت زنان، چه جوان یا پیر، در صدر فهرست کارهای هر کسی باشد. در حرفه من، اغلب مجبور هستیم سکس را به تصویر بکشیم اما من در مورد ظاهر و بدنم به عنوان یک هنرپیشه جوان بسیار خجالتی بودم و قطعاً از ویژگیهای جنسی جذاب برای تهیهکنندگان مردی که تمایل داشتند زنان را برای رابطه جنسی به تصویر بکشند، برخوردار نبودم (بسیاری از این موارد را نقل میکنم، و هنوز هم ادامه دارد). بنابراین، من اغلب تن به این کار نمیدادم.
در قرن گذشته، تغییرات نسلی عظیمی رخ داده است، به عنوان مثال بین نسل من و مادرم. مادر من در یک خانواده پروتستانی بزرگ شده است و اهل اسکاتلند است، سرزمین باشکوهی که به عشق شهوانی تعهدی ندارد. او دیدگاههای کاملاً پیوریتانیستی در مورد رابطه جنسی داشت که شور و شوق جوانی من برای آن خیلی زود زیر سئوال رفت. او به طرز شگفتانگیزی با این چالش مبارزه کرد و مرا نزد متخصص زنان برد.
چرا صحبت در مورد رابطه جنسی برای ما سخت است؟ چون تابو است، چون به ما یاد دادهاند که رابطه جنسی، رابطهای کثیف، شیطانی، تحقیرآمیز، حیوانی، شهوتانگیز، گناهآلود و خطرناک است که انسان را از حالت عادی خود خارج میسازد. گمان نمیکنم اغراق کرده باشم. چرا کمک جنسی در خدمات سلامت ملی وجود ندارد؟ رابطه جنسی، رابطهای آزاد، طبیعی، عادی و لذتبخش است که برای سلامتی ما خوب است، همانطور که لئو در فیلم میگوید، رابطه جنسی به دلایل کاملاً قانونی برای برخی غیرقابلدسترس است. رابطه جنسی یک مسئله سلامت عمومی است.
موضوع کار جنسی زنان برای من جذاب بود و مانند بسیاری از همنسلهای خود، ایده انتخاب این شغل، نه به عنوان شغلی که از روی فقر و اجبار باشد، ایده بسیار جدیدی است و نیاز به عادت کردن دارد. به علت خطراتی که وجود دارد، من توافق بر سر حد و مرزها را به شدت پیشنهاد میکنم. اما تنها بودن در اتاق با فردی که از شما قویتر است و بهراحتی میتواند به شما آسیب بزند، تجاوز کند یا به قتل برساند، بسیار ترسناک است. این موضوع هنوز برای من وحشتناک است، اگرچه فکر میکنم در شرایط مناسبی مانند در نظر گرفتن تدابیر قانونی، مشتریان شایسته و غیره، این شغل میتواند کار بسیار خوبی باشد.
شاید علت نادیده گرفتن این نیاز این باشد که ما احترام گذاشتن به یکدیگر را با احساسات جنسی خود مرتبط نمیدانیم؟ فکر میکنم ریشه همه اینها (با عرض پوزش) این است که ما بهسادگی برای امیال جنسی خود احترام قائل نیستیم. بهراحتی در مورد آن شوخی میکنیم، بهراحتی پیچیدگی و ماهیت بنیادین آن را (گاهی اوقات) تضعیف میکنیم، حتی وجود خاضعانه این نیاز اغلب ما را آزار میدهد و ناراحت میکند اما به آن گوش فرا نمیدهیم. لئو به این نیاز گوش میکند و به لذت احترام میگذارد. او میداند که لذت اشکال مختلفی دارد و هیچکدام برای او ناخوشایند نیست. او واقف است که میتواند به مردم احساس بهتری دهد، زندگی آنها را بهبود بخشد و حتی گاهی اوقات آنها را از رنج رها سازد. او به طور خلاصه در مورد حرمت کار جنسی به نانسی آموزش میدهد.
قبل از ساخت فیلم موفق باشی، لئو گرانده، نمیدانستم که تا چه حد در مورد نگرشم نسبت به بدنم، لذت و شرم میآموزم. چقدر به حماقتها و واکنشهای احمقانه خود نسبت به لذت جنسی میخندم و چقدر برای آنچه که در زندگی به علت سرکوب، تنبیه و نادیده گرفتن این نیاز، از دست رفته است، گریه میکنم. امیدوارم بسیاری از مردم این فیلم را تماشا کنند و نتایج مشابهای را برای آنها به ارمغان آورد.
منبع: مجله ووگ