علی ژکان کارگردان فیلم مادیان که سوسن تسلیمی نقش رضوانه را در آن بازی میکند، در گفتگو با بیتا ملکوتی میگوید: «نسل جوان نباید فراموش کند که بازیگرانی در آن دوره زندگی کردند، کسانی که بهخاطر اینکه زن هستند، دچار مشکل بودند. نسل جوان باید بداند که استعدادهای بیشماری نادیده انگاشته شدند، به هدر رفتند، سرکوب شدند اما سوسن تسلیمی در این میان راه زنده بودن استعداد خودش را پیدا کرد». کتاب تازهای که پبرامون گفتگوی محمد عبدی با سوسن تسلیمی است و به همت نشر بیدگل منتشر شده، دقیقا چنین کارکردی را در زمانه ما دارد: به یاد آوردن بازیگر زنی که عدهای کوشیدند تا حضور او را حذف کنند. پس کتاب نخستین گام خود را با طرح نام او روی جلد برمیدارد: «سوسن تسلیمی» و با عکس او از فیلم به یاد ماندنی باشو غریبه کوچک به ذهن فراموشکار مخاطب چنگ میزند تا غبار گذر زمان را از چهره بازیگر فراموششده بزداید و شبح محو و نامرئی او را از میان انبوه خاطرات احضار کند و بهیادمان بیاورد که او همان آشنا اما در وطن خویش غریب است. کمکم شمایل رنگباخته سوسن تسلیمی از دل نقشها و فیلمها جان میگیرد و یادش از پس سالیان دور زنده میشود و او دوباره به عنوان بهترین و محبوبترین بازیگر زن ایرانی در تارک ذهن میایستد. از دل همین یادآوری پیوند دیرینه اما ازیادرفته مخاطب با سوسن تسلیمی است که پرسش مهم و اصلی که گویی کتاب در پاسخ آن شکل گرفته است، مطرح میشود: سوسن تسلیمی که بود؟ این سوال فقط در ذهن کسانی شکل نمیگیرد که سوسن تسلیمی را نمیشناسند. بلکه فراتر از آن به پرسشی تاریخی در به چالش کشیدن شناخت ما از تسلیمی بدل میشود. زیرا همین که نام پرآوازه سوسن تسلیمی مطرح میشود، ما با مجموعه ای از اطلاعات پیرامون او روبرو میشویم و چیزهای زیادی دربارهاش میدانیم اما آنچه برایمان مجهول و ناشناخته باقی میماند، همان عصاره پنهان و دستنیافتنی شخصیت اوست که او را متمایز می کند. انگار تلاش میکنیم تا به آن «آنِ »مرموز و دور از دسترس برسیم که او را سوسن تسلیمی میکند.
تاکنون تنها کتابی که درباره سوسن تسلیمی منتشر شده، «اسطوره مهر» به کوشش بیتا ملکوتی است که شامل مجموعه مقالات و گفتگوها پیرامون تسلیمی است و بیتا در غیاب سوسن تسلیمی تلاش کرده تا از دریچه نگاه دیگران بر جلوههای پنهان شخصیت و نقشها و مسیر زندگی و حرفهاش نوری بتاباند و او را به مخاطب بشناساند. بیتا در تلاشی ستودنی به هر جایی و نزد هر کسی که نشانی از سوسن داشته باشد، میرود و هر چیزی را که به او مربوط میشود، جمع میکند و شاید بی آنکه بیتا بخواهد، کتابش به کنکاشی پیرامون دلیل فقدان سوسن تسلیمی در سینمای ما بدل میشود. مخصوصا انتشار نامههای محرمانه آن دوران که اسناد مهمی در راستای آگاهی از محدودیتها و ممنوعیتهای پبرامون تسلیمی به حساب میآیند، کتاب را در تمام این سالها به مرجعی برای شناخت تسلیمی تبدیل کرده است. حالا کتاب تازه محمد عبدی که شامل گفتگوی بلند او با تسلیمی میشود، این فرصت را برای مخاطب بهوجود می آورد که همه آنچه میخواهد درباره او بداند، از زبان خودش بشنود و او را از دریچه نگاهش بشناسد. از این رو کتاب هرچند به شکل گفتگویی دوطرفه تنظیم شده است اما به حدیث نفس تسلیمی میماند که درباره خودش سخن میگوید. دستاورد عبدی در کتاب این است که میکوشد به جای مخاطبی که نمیتواند مقابل تسلیمی بنشیند و سوالهایش را بپرسد، پرسشهایی را طرح میکند که مخاطب غایب به پاسخ مورد انتظارش برسد. درواقع تلاش میکند تا مسیر گفتگو را به سمتی ببرد تا تسلیمی برای بیان ناگفتهها زبان بگشاید و آن بخشهای نادیده زندگیاش را عیان کند. از آنجا که گفتگو فقط متمرکز بر دوران فعالیت تسلیمی در ایران نمیشود و به مسیر حرفهای او پس از مهاجرت و زندگی تازهاش در سوئد نیز میپردازد، کمک میکند که شناخت کاملتری از او بیابیم و مخصوصا برای مخاطبی که دانستههایش از تسلیمی در سوئد بسیار محدود است، بخش مربوط به ادامه فعالیت او و موفقیتها و دستاوردهایش پس از مهاجرت بسیار مهم به حساب میآید و به درک ما از آن چیزی که در شخصیت او به دنبالش هستیم، یاری میرساند. درواقع کتاب از طریق نقب زدن به وضعیت سیاسی اجتماعی یک دوران به واسطه وقایعنگاری زندگی تسلیمی همان کاری را میکند که علی ژکان دربارهاش گفته بود، اینکه نسل جوان بداند چطور بازیگری همچون سوسن تسلیمی توانست از آن همه دشواری و محدودیتی که به او تحمیل کردند و کوشیدند او را متوقف کنند، عبور کند و راه خویش را از میان موانع بگشاید و قدمهای بزرگتری بردارد و چنان ماندگار شود که فقدان او به پرسشی تاریخی در این سرزمین بدل شود.