مقدمه: روزنامهنگاران زن باید با جنسیتگراییِ چندوجهی در دنیایی غالباً مردانه مقابله کنند و بیش از آنکه استعداد و تلاش و انرژیشان را برای رشد و پیشرفت در زمینه نوشتن نقدها و تحلیلها به کار ببرند، مجبورند در راه مبارزه برای دستیابی به جایگاه برابر صرف کنند. لوسیل بِلان و آناییس بورداژ نویسندگان متنی که در ادامه میخوانید، از تفاوتها و تبعیضها میان زنان و مردان در دنیای مطبوعات نوشتهاند و هر چند این گزارش مبتنی بر تجربیات منتقدان زن فرانسوی است، اما نکاتی که پیرامون تبعیض جنسیتی در عرصه نقد سینما مطرح میکنند، قابل تعمیم به وضعیت منتقدان دیگر نیز است و بسیاری از ما به عنوان منتقد زن با این دشواریها و چالشها روبهرو بودهایم و همچنان هستیم.
***
سینما محیطی جنسیتگراست؛ از سینماگران مستبدش گرفته، تا نگاه مردانهای که در آن وجود دارد و به علت فقدان نقشهای پیچیده و واقعی برای زنان و نابرابریِ حقوق و دستمزدها، عدم تعادل قدرت بین دو جنس امری بیچونوچرا و غیرقابل انکار است و این امر میان مردمان سفیدپوست و نژادپرست شاید حتی به گونهای آشکارتر وجود داشته باشد. این تبعیض جنسیتی، هم پیرامون افرادی وجود دارد که فیلم میسازند و هم کسانی که آنها را نقد میکنند. جو جنسیتزدهای که طی دههها بر محیط مطبوعات حاکم بوده است، به دنبال افشاگریهای اخیر پیرامون «Ligue du LOL» آشکار شد؛ پس از آنکه چند سردبیر به سبب رفتارهای جنسیتنگر و سوءاستفادهگر با روزنامهنگاران و کارآموزانِ زن، انگشتنما شدند. زنان بهویژه در دنیای نقد فیلم کماکان در اقلیت هستند. ایزابل دانل، رئیس سندیکای نقد فیلمهای سینمایی و آثار تلویزیونیِ فرانسه، در اینباره میگوید: «در حال حاضر معمولاً یکسومِ افراد زن و دوسومشان مرد هستند.» دنیایی غالباً مردانه که برخی بهسختی میتوانند خود را به آن تحمیل کنند.
ارقام مربوط به تخصیص کارت مطبوعاتی از سوی کمیسیون کارت شناسایی روزنامهنگارانِ حرفهای، روی کاغذ نسبتاً برابر به نظر میرسد. در سال 2018، 18431 مرد در مقابل 16459 زن از کارت مطبوعاتی بهرهمند شدند. بااینحال، باید توجه کرد که تعداد روزنامهنگاران زن مستقل بیش از مردان است (3069 زن در برابر 2719 مرد). بنابراین آنها با شرایط ناپایدار بیشتری مواجه هستند و بین 470 پست مدیریت، تنها 98 تای آنها زن هستند. برابری در سینما نیز کماکان دور از دسترس است. به عنوان مثال، کافی است ستارههای منتقدان جشنواره جهانی فیلم کن را در نظر بگیریم. این جدولِ مرجع هر ساله هنگام برگزاری یکی از مهمترین رویدادهای این حرفه، نظرات منتقدان درباره هر فیلم را فهرست میکند. در سال 2018 در مقابل 13 مرد، 2 زن حضور داشتند. سوفی آوون، مسئول سینماییِ جنوب غرب فرانسه و ستوننویسِ «Masque et la Plume» در روزنامه «فرانساینتر»، نخستین حضور خود در جشنواره فیلم کن در سال 2001 را اینگونه به یاد میآورد: «خودم را میان مُشتی مردان مطبوعاتیِ شاد و شاغل در روزنامههای محلی یافتم و همه آنها بالای ۴۰ سال داشتند. زنی میان آنها نبود، البته به جز یک نفر که نویسندهای مستقل بود.»
داوید کارزون، مدیر تحریریه «Binge Audio»، که سابقاً در «تلهراما» و «لیبراسیون» و «آرته» نیز همین سمت را بر عهده داشت، به این فقدان اشاره کرده است: «هر کجا که رفتم و با گروههای سینمایی مواجه شدم، از نظر ارقام و سلسلهمراتب حضور پررنگ مردان توجهم را به خود جلب کرد.» و همین مشاهدات و نتیجهگیری در مورد سالنهای نمایش نیز صدق میکند؛ همانجایی که منتقدان فیلم بخش عمدهای از وقت خود را میگذرانند. ورونیک کوآپه، روزنامهنگار «لوموند»، اظهارات ایزابل دانل را با اشاره به این موضوع تأیید میکند: «کماکان یک عدم تعادل وجود دارد؛ شاید یکسوم آنها زن و دو سومشان مرد باشند.» ایزابل دانل که ۳۷ سال است به کار نقد فیلم مشغول است، میگوید تصور نمیکند مسیرش از سوی کسی مسدود شده باشد، مگر گاه به واسطه خودش. بااینحال، از جنسیتگراییِ حاکم بر محیط نیز غافل نیست: «نخستین باری که میخواستم با یک منتقد مشهور صحبت کنم، برای دیدار با او به پاریس رفتم. او با مهربانی در کافهای با من قرار ملاقات گذاشت و گفت: شما برای انجام این کار سه عیب دارید؛ جوان هستید، زیبا هستید و زن هستید.» امروز در شرایطی که تعداد اندکی از مردان تمایلی به بیان این نوع اظهارات دارند، بسیاری از منتقدان یک نوع جنسیتگراییِ پنهان نسبت به منتقدان زن را که مخربتر و آغشته به پدرسالاری است، تأیید میکنند. گاهی اوقات تخصیص موضوعات یکی از نشانههای این اتفاق است.
بااینحال، حسی که به زنان میگوید حق خطا کردن ندارند، بسیاری از زنانی را که از احساس مشروعیت یا صلاحیت کافی برخوردار نیستند، دلسرد میکند. نظر امیلی بارنت در اینباره چنین است: «این فکر همیشه با من است که اغلب اوقات، آنچه باید در این محیط به عنوان یک زن جوان از پس آن برآیید، موانعی است که برای خودتان ایجاد میکنید.» او با اظهار تأسف از ایجاد موانعی که خبرنگاران زن در انتخاب و اختصاص موضوعاتِ خود با آن درگیرند، میگوید: «در ما زنان میزان زیادی خویشتنداری و جلوگیری از ابراز احساسات وجود دارد. فکر میکنم در نوشتههایمان به طور خاص به فیلمها و موضوعات خاصی میپردازیم و نیز معتقدم که به گونهای شهودی و غریزی از صحبت درباره فیلمهای خاصی خودداری میکنیم. به عنوان مثال من برای خودم قدغن کردم که در خصوص فیلمهای کلینت ایستوود یا کوئنتین تارانتینو بنویسم. به خودم میگفتم: این فیلم برای منتقدی مثل من بیش از حد بلندپروازانه است و فیلمی پسرانه ویژه پسران است. هرگز توان و جرئتِ باز کردنِ زورکیِ این در را نداشتم و از آن شور و شهوت حرفهای برخوردار نبودم که بگویم: من درباره فیلمی از دیوید فینچر حرفی برای گفتن دارم.»
دشوار است که در فضایی که احساس میکنید وصله ناجوری هستید، اعتمادبهنفستان را به دست آورید. ورونیک کوآپه اینگونه توضیح میدهد: «از نظر تاریخی این مردان هستند که سرتیترها و ستونهای سینمای جهان را در اختیار گرفتهاند. امروز، برای نخستین بار، برابری وجود دارد. دو مرد در مقابل دو زن. گاهی احساس میکنم برای یک سردبیرِ زن چقدر دشوار است که جایگاهش را در دنیایی که مدتها متعلق به مردان بوده است، پیدا کند و اگر زمانی دقیقاً بر طبق همان سنتها و قوانینِ گذشته عمل نکند، کسب اقتدار حتی دشوارتر هم است.» به گفته سوفی آوون: «مردان بی هیچ دردسری رشته کلام یک زن را قطع میکنند. البته هرگز به او نمیگویند: تو چیزی نمیفهمی و یه احمقی. اما به حرفش گوش نمیدهند و وسط صحبتش میپرند، بدون اینکه حتی عذرخواهی کنند.» در فضای نقد فیلم که بحث و گفتوگو امری مکرر و ادامهدار است، شاید غلبه بر این موازنه نامتعادلِ قدرت دشوارتر باشد و واقعیت که به طور مداوم تضعیف و پایمال شده، یا در مسیر خود رها شده است، میتواند به یک مانعِ حرفهایِ واقعی تبدیل شود. امیلی بارنت، نویسنده «Les Inrockuptibles»، «Marie Claire» و «Le Cercle»، در رابطه با این موضوع میگوید: «وقتی از دفتر روزنامه «پروجو» خارج میشدم، اغلب این احساس را داشتم که اگر در مورد فیلمی بحث شده بود، صدای من کمرنگتر از صدای دیگران بود. شبیه این بود که دختری در یک تیم فوتبالِ پسران مشغول به بازی شود و پسران به او بگویند: خب بازیت بدک نیست. تحملت میکنیم، اما نباید زیادهروی کنی. پس از شنیدن این جملات ناگهان تبدیل به هیچ میشویم، کمی تبآلود صحبت میکنیم، صدایمان اندکی خشن و زمخت و دورگه میشود و احساس میکنیم که دیگران فقط به نیمی از حرفهای ما گوش میدهند. پس تسلیم میشویم.»
احساس ترقی و پیشرفت و لزوم تسلط بر علایم برای بقا، آن هم در محیطی که در احاطه مردان است، گاهی اوقات از ملاحظات ساده حرفهای نیز فراتر میرود. برخی از روزنامهنگاران تأیید میکنند برای اینکه در گروه بهتر ذوب شوند، به طور خودآگاه یا ناخودآگاه، نگرش، طرز برخورد، شیوه لباس پوشیدن یا نحوه بیان خود را تغییر میدهند. لوییز نظرش در این زمینه را اینگونه بیان میکند: «ما این کار را کاملاً ناخودآگاه انجام میدهیم. اما بههرحال واقعیت چیزی جز این نیست. شاید این تغییرات را نه برای مورد احترام بودن، که به منظور اینکه تا حد امکان بیعیبونقص به نظر برسیم، انجام میدهیم.» امیلی بارنت به نوبه خود عدم تمایل به منتقدان زن را یادآوری میکند: «وقتی زن هستید و ۲۵ سالتان بیشتر نیست، برای اینکه بتوانید در دنیای نقد با موفقیت عرضِ وجود کنید، باید استعداد غیرعادی داشته باشید و برای تثبیتِ خود در گروههای منتقدانِ مرد بهراستی لازم است از ترفندهای بیشتری برخوردار باشید. مثلاً باید گستاخ و حقیقتاً تا اندازهای تیزهوش باشید. ما نمیتوانیم در حال کارآموزی و یادگیری باشیم و نباید دست از پا خطا کنیم.» وقتی اکثر مطالبِ مربوط به نقد فیلم را مردان مینویسند، کل صنعت سینما و تمام تلقی و بینش و برداشت ما از این هنر تحت تأثیر قرار میگیرد. تصور و معنای کلیِ رایج از نگاه مردان اینگونه است: اغلب تولیدات فرهنگی که مصرفش میکنیم، با نگاه یک مردِ دگرجنسگرا مطابقت دارد و اگر فیلمسازان زن، مانند منتقدان زن، فضای بیشتری را به تصرف خود درنیاورند، هیچ تغییری رخ نخواهد داد.
برای ورود به محیطی که جایگاهها در آن از ارزش و اهمیت برخوردارند و پذیرش اعضای جدید و رابطه بین اعضا روزبهروز و بهکرات کمرنگتر میشود، غالباً باید به یک مرد اعتماد کرد تا فرصتی در اختیارمان قرار دهد یا راهنمایی و استخداممان کند. فالن دو لا والت، سردبیر سایت «Point Pop»، این نگاه را تصدیق میکند: «اگر تنها یک موضوع واضح وجود داشته باشد، همین است. اما این اتفاق تنها مختص روزنامهنگاران سینما نیست. سردبیران روزنامههای معتبر و بزرگ معمولاً مرد هستند. بنابراین به طور معمول افرادی که در آغاز کارتان به شما مشاوره میدهند، مردند.» همانگونه که امیلی بارنت میگوید، شاید این افراد مردان را راحتتر استخدام میکنند، یا کار را در اختیار افرادی قرار میدهند که «از همان نشانهها و همان شیوهها برخوردار باشند.» اگر بخواهیم تبعیض جنسیتیِ کمتری داشته باشیم، محیط نقد و دنیای سینما باید با هم متحول شوند. طبق گفته کلمانتین گالو، ایجاد تغییرات برای تحقق یافتن در واقعیت نیاز به زمان دارند: «این فرهنگ سینمادوستی و آدابدانی و عامگرایی که ضدفمینیسم فرانسوی نیز هست، تعصبات جنسیتی را حفظ میکند، بهویژه وقتی از روی قاعده تنها مردان را فیلمسازان بزرگی میدانیم. یک کار ساختارشکنانه وجود دارد که هنوز انجام نشده است.»
منبع: سایت Slate